محمودیان

لغت نامه دهخدا

محمودیان. [ م َ ] ( اِخ ) ج ِ محمودی. خطاب و نسبتی که به گروه منتسب و مرتبط به سلطان محمود غزنوی در دوران سلطنت مسعود غزنوی می دادند. مرادف پدریان. مقابل مسعودیان. رجوع به تاریخ بیهقی شود.
محمودیان. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین با 192 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

دهی در قزوین

جمله سازی با محمودیان

💡 سه کس از شعرا در سه دولت اقبال‌ها دیدند و قبول‌ها یافتند چنان‌که کس را آن مرتبه میسر نبود، یکی رودکی در عهد سامانیان و عنصری در دولت محمودیان و معزی در دولت سلطان ملکشاه.

💡 دو وکیل دادگستری به نام‌های مصطفی نیلی، آرش کیخسروی و یک فعال مدنی مهدی محمودیان از دادخواهان سلامت و نیز خواهان شکایت از سید علی خامنه‌ای به دلیل مدیریت نادرست در دوره همه‌گیری ویروس کرونا بازداشت شدند که البته ۲۳ سازمان حقوق بشری و اعضای جامعه مدنی در اعتراض به تداوم این بازداشت‌ها و نیز بازداشت‌های خودسرانه شهروندان در ایران، بیانه‌ای اعتراضی صادر کردند.

💡 تپه روس مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان آبیک، روستای محمودیان واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۵۵۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

💡 مهدی محمودیان نیز، در سال ۸۹، با انتشار نامه ای از زندان، رفتار بازجویان با زندانیهای سیاسی و اعتراف‌گیری‌ها را توصیف کرد.

💡 کعبهٔ محمودیان و قبلهٔ مسعودیان فخر سلطانان علاء دین و دنیا بوشهاب

💡 اما پس از حضور نه چندان موفق در باشگاه ماشین تبریز به استان زادگاه خود یعنی خوزستان بازگشت و این بار به عضویت باشگاه صنعت نفت آبادان درآمد تا روزهای بهتری را در این باشگاه سپری کند، حسین محمودیان فرد مربی بدنساز او نیز می‌باشد.