گمره کردن

لغت نامه دهخدا

گمره کردن. [ گ ُ رَه ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گمراه کردن. بیراه کردن. سرگشته کردن:
نگه دار از آموزگار بدش
که بدبخت گمره کند چون خودش.سعدی ( بوستان ).

فرهنگ فارسی

گمراه کردن بی راه کردن سرگشته کردن

جمله سازی با گمره کردن

در خم گیسوی کافر کیش داری تارها بهر گمره کردن پاکانست این زنارها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گی خار
گی خار
مطیع
مطیع
لحظه
لحظه
سیالیت
سیالیت