کرم گستری

لغت نامه دهخدا

کرم گستری. [ ک َ رَ گ ُ ت َ ] ( حامص مرکب ) بخشش. سخاوت. جود.

فرهنگ فارسی

بخشش: سخاوت جود.

جمله سازی با کرم گستری

به هر بنده دیدش کرم گستری بدو بایع خویش شد مشتری
چو شیرین بدید آن کرم گستری بدو گفت کای قبله سروری
مر این پور راد از کرم گستری ببخشید انگشت و انگشتری