چهار روزه

واژه‌ی چهارروزه به صورت صفت نسبی به کار می‌رود و در کاربرد مجازی بر چیزی دلالت دارد که عمر کوتاه، گذرا و ناپایدار است. این صفت معمولاً برای پدیده‌ها، موقعیت‌ها یا حالاتی به کار می‌رود که دوام چندانی ندارند و به سرعت پایان می‌پذیرند. در ادبیات و گفتار روزمره، از این واژه برای بیان بی‌ثباتی و ناپایداری امور استفاده می‌شود و مفهومی نزدیک به واژه‌هایی چون سپنجی، زودگذر و فانی دارد. کاربرد استعاری آن بر این نکته تأکید می‌کند که بسیاری از امور جهان، اگرچه در ظاهر پایدار می‌نمایند، اما در واقعیت عمری کوتاه دارند. بنابراین، چهارروزه نمایان‌گر بینشی فلسفی و اخلاقی درباره‌ی ناپایداری دنیا و لزوم بی‌اعتنایی به مظاهر فریبنده‌ی آن است. این واژه در متون کهن و نوین فارسی، هم در قالب شعر و هم در نثر، برای یادآوری این حقیقت به کار رفته است.

لغت نامه دهخدا

چهارروزه.[ چ َ / چ ِ زَ / زِ ] ( ص نسبی ) مجازاً به معنی زودگذر و ناپایدار که بس نپاید و به درازا نکشد. سپنجی.
- چهارروزه عمر یا عمر چهارروزه؛ عمر زودگذر.
- دنیای چهارروزه؛ دنیای ناپایدار. جهان گذران.

فرهنگ فارسی

مجازا بمعنی زود گذر و نا پایدار که بس نپاید و بدرازا نکشد. سنپجی.

جمله سازی با چهار روزه

نشست چهار روزه این لویه جرگه در کابل به بررسی همکاری استراتژیک با آمریکا و موضوع مصالحه با طالبان پرداخت. طالبان تهدید کرده بود این مجمع را که بیش از دو هزار سرکرده سیاسی و اجتماعی در آن شرکت داشتند مختل خواهد کرد. هم‌زمان با این لویه جرگه راکت‌هایی در کابل شلیک شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص
کص
محنت
محنت
نکوهیدن
نکوهیدن
خیر
خیر