فرهنگستان زبان و ادب
{racism, racialism} [جامعه شناسی] باور به وجود ارتباطی معنادار میان ویژگی های نژادی افراد و خصایص اجتماعی یا روان شناختی یا جسمانی آنها به شکل مثبت یا منفی
{racism, racialism} [جامعه شناسی] باور به وجود ارتباطی معنادار میان ویژگی های نژادی افراد و خصایص اجتماعی یا روان شناختی یا جسمانی آنها به شکل مثبت یا منفی
💡 مارکس جامعه را به نه طبقه «عالی» تقسیمبندی نمود، که در این طبقهبندی، طبقه سرمایهداری در بالا و کارگر در پایین بوده و طبقه میانی پشت یکی یا دیگری، هر جا که مناسب باشد قرار میگیرد. او امیدوار بود که طبقه کارگر باید بر علیه طبقه سرمایهدار برخیزند و در راستای متوقف نمودن استثمار طبقه کارگر تلاش نمایند. او تقصیر بخشی از ناکامی طبقه کارگران در انسجام را به طبقه سرمایهدار ربط میداد، چون آنها کارگران سیاهپوست و سفیدپوست را از هم جدا نمودند. این جداسازی، به ویژه میان سفیدها و سیاهها در ایالات متحده، به نژاد گرایی افزود. مارکس تشریح مینماید که سرمایهداری با جدا کردن بازارهای کار و نابرابری نژادی در درآمد به نژادپرستی دامن زدهاست.