لهیعه

لغت نامه دهخدا

( لهیعة ) لهیعة. [ ل َ ع َ ] ( اِخ ) الحضرمی. ذکره ابوموسی فی الذیل و قال یقال ان ابازرعة الرازی ذکر فی الصحابة و روی من طریق محمدبن عبیداﷲ التمیمی عنه و قال انه مات سنة مائة و تکلم فیه الازدی و وثقه ابن حبان. ( الاصابةج 6 ص 13 ). صاحب منتهی الارب عبداﷲبن لهیعة حضرمی را قاضی مصر و محدثی موثوق گفته است. و رجوع به عبداﷲ و حسن المحاضرة فی اخبار مصر و القاهرة ج 1 ص 132 شود.
لهیعة. [ ل َ ع َ ] ( ع اِمص ) بی خبری و فروگذاشت. لهاعة. || کاهلی و سستی در خرید و فروخت چندانکه مغبون گردد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بی خبری و فرو گذاشت. یا کاهلی و سستی در خرید و فروخت چندانکه مغبون گردد.

جمله سازی با لهیعه

چنین گفته پور لهیعه که من بدم روزی اندر حرم دور زن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نقض یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز