لشه

لغت نامه دهخدا

لشه. [ ] ( اِخ ) محلی در مغرب چورکازار از نواحی شمالی ترکستان روس.
لشه. [ َل ش ِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان، واقع در شش هزارگزی جنوب لنگرود و 4500گزی شوسه لنگرود به لاهیجان. کوهستانی، معتدل و دارای 210 تن سکنه. شیعه، گیلکی و فارسی زبانند. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا چای، لبنیات و مختصر برنج. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان شال بافی و راه آن مالرو است و در تابستان نصف اهالی به ییلاق سمام میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان.

جمله سازی با لشه

او تلاش می‌کرد تا تئاتر را به صورت پایه‌ای کار کند و کارش را از صحنه تئاتر آغاز کرد، اما پس از آن به دلیل علاقه زیاد، به فعالیت در تلویزیون و سینما روی آورد. او با بازی در مجموعه‌هایی چون کالاموت در نقش بانوی دریاچه، سریال پلیسی چرخ دنده در نقش وکیل جاه‌طلب و بلند پروازی با نام ژوزفین کارلسون و سریال دهکده فرانسوی در نقش اورستون لشه همسر طناز و لوند شهردار، به شهرت رسید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال میلادی فال میلادی فال انبیا فال انبیا فال ای چینگ فال ای چینگ