گردون کش

واژه گردون‌ کش در معنای اصلی، به کسی یا چیزی گفته می‌شود که ارابه یا گردونه را می‌کشد. این واژه در متون کهن فارسی، بیشتر در توصیف حیوانات نیرومندی به کار رفته که ارابه‌های جنگی یا سلطنتی را به حرکت درمی‌آورده‌اند؛ مانند «گاو یا اسب گردون‌ کش».

در کاربرد ادبی و استعاری، گردون‌ کش نماد نیرو، پایداری و مسئولیت سنگین است. گاه از آن برای اشاره به کسی استفاده می‌شود که بار دشواری‌ها و چرخ زندگی را به دوش می‌کشد، همان‌گونه که ارابه‌کش بار سنگین گردونه را می‌برد. در شعر فارسی، این واژه جلوه‌ای حماسی دارد و معمولاً در وصف پهلوانان، دلاوران یا نیروهای طبیعت به کار می‌رود.

همچنین، در برخی متون صوفیانه و فلسفی، این واژه به صورت نمادی از قدرت الهی یا نیروی محرکه‌ی آفرینش تفسیر شده است. در این تعبیر، گردون‌ کش آن نیرویی است که چرخ فلک یا نظام هستی را به گردش درمی‌آورد. بدین ترتیب، این واژه‌ در فرهنگ و ادب فارسی هم معنایی واقعی و عینی دارد و هم لایه‌ای عمیق‌تر و استعاری، که به ارتباط میان انسان، طبیعت و نیروهای آسمانی اشاره می‌کند.

لغت نامه دهخدا

گردون کش. [ گ َ ک َ/ ک ِ ] ( نف مرکب ) ارابه کش. عراده برنده: 
اباپیل گردون کش و رنگ و بوی 
ز خاور بر ایران نهادند روی.فردوسی.ز گاوان گردون کشان چل هزار
کرنج آورند آن که آید به کار.فردوسی.ز گاوان گردون کش و بارکش 
خورش گونه گون بار صد بار شش.اسدی ( گرشاسب نامه ).همچنان که گردون کشان و خراسبانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس را به روغن چرب کنند تا حرکت آن بنرمی بود. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
آنگه که بدی به نور رخ مه را خویش 
جستی و ز تو نیافتم بهره خویش 
اکنون آیی که گشت کونت ای درویش 
چون گردن پیر گاو گردون کش ریش.سوزنی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه گردونه را حمل کند ارابه کش: زگاوان گردون کش و بارکش خورش گونه گون بار صد بار شش.

جمله سازی با گردون کش

جان را به سخن به سوی گردون کش تن را با گل ز دل به یک سو هل
به پیلان گردون کش و گاومیش سپه را همی توشه بردند پیش
به بزم اندرون ماه گردون کش است به رزم اندرون شاه دشمن کش است
مالش دشمن ترا حاجت نیفتد بهر آنک چاکری داری چو گردون کش همی درد قفا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای استخاره کن استخاره کن فال اعداد فال اعداد فال امروز فال امروز