نابایسته

لغت نامه دهخدا

نابایسته. [ ی ِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) ناشایسته. نامناسب. ( آنندراج ). نالایق. نارواء. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - غیرضروری. ۲ - نالایق. ۳ - حرام. ۴ - مکروه. ناپسند.
ناشایسته نامناسب.

جمله سازی با نابایسته

بایسته را نور آمد و نابایسته رادود ٭ نه نزدیک ونه دور نه دیرست و نه زود است. اولیت حق بهیچ حادث بنیالود.