لغت نامه دهخدا
چلیپاوش. [ چ َ وَ ] ( ص مرکب ) چلیپاوار. صلیب مانند. به شکل خاج.
- زلف چلیپاوش؛ کنایه از زلف پرچین وشکن. زلف خم اندرخم و شکن درشکن:
حلقه آن جعد او سلسله جنبان کیست
زلف چلیپاوشش آفت ایمان کیست.مولوی ( از آنندراج ).رجوع به چلیپا و چلیپاوار شود.