پتک زن

لغت نامه دهخدا

پتک زن. [ پ ُ زَ ] ( نف مرکب ) آهنگر. پتکدار:
سر عدو بتن اندر فروبرد بدبوس
چنانکه پتک زن اندر زمین بردسندان.فرخی.

فرهنگ فارسی

آهنگرپتکدار

جمله سازی با پتک زن

سر عدو بتن اندر فرو برد به دبوس چنانکه پتک زن اندر زمین برد سندان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
ادریان
ادریان
اسرار کردن
اسرار کردن
چلاق
چلاق