لغت نامه دهخدا
پاک نسب. [ ن َ س َ ] ( ص مرکب ) پاک نژاد. پاک گهر. پاک گوهر. پاکزاد.اصیل. نجیب. ممحوض النسب. خالص نسب.
پاک نسب. [ ن َ س َ ] ( ص مرکب ) پاک نژاد. پاک گهر. پاک گوهر. پاکزاد.اصیل. نجیب. ممحوض النسب. خالص نسب.
( صفت ) پاک گهر پاک گوهر پاکزاد پاک نژاد اصیل نجیب.
پاک نژاد پاک گهر
💡 دریاست شه پاکدل پاک نسب دریا به میان دجله در هست عجب
💡 تو را روا ست که خوانند شاه پاک نسب تورا سزاست که خوانند شاه خوب خصال
💡 بر حسین و حسن دو پاک نسب منبع حسن خلق و کان ادب
💡 یکیست فاضل و دانا اصیل و پاک نسب ولیک هیچ کسش در جهان ندارد دوست