واوی

لغت نامه دهخدا

واوی. ( ص نسبی ) منسوب به حرف واو. ( ناظم الاطباء ).
- اجوف واوی. رجوع به اجوف و اقسام آن در این لغتنامه شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به حرف واو یا اجوف واوی

جمله سازی با واوی

تا بود راست حسابش چو حساب سنجر چون که واوی که نه مقروست کنی زو نقصان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مغیلان
مغیلان
کونی
کونی
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
ژرف
ژرف