طاق و طرنب. [ ق ُ طُ رُمْب ْ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) طاق و ترم. طاق و ترنب. طاق و طرم. طاق و طارم. از لغات مترادفه است، به معنی کرّ و فر و طمطراق و خودنمائی باشد. ( برهان ). فر و شکوه: آمد ز پی عروس خواهی با طاق و طرنب پادشاهی.نظامی.ما ببوش و عارض و طاق و طرنب سر کجا که خود همی ننهیم سنب.مولوی.غلغل طاق و طرنب و گیرودار که نمی بینم مرا معذوردار.مولوی.
فرهنگ فارسی
طاق و طارم: ما ببوش عارض و طاق و طرنب سر کجا که خود همی ننهایم سنب. ( مولوی )
جمله سازی با طاق و طرنب
مفخر تبریزیان شمس حق ای پیش تو طاق و طرنب دو کون طفلی و بازی است آن
فلک با همه صیت و طاق و طرنب نجنبد ز جا تا نگویی بجنب