عما

لغت نامه دهخدا

عما. [ ع َ ] ( ع اِمص ) طول و بلندی و درازی. عَمی ̍. این صورت ضبط لسان العرب است و در دیگر کتب لغت، عمی آمده است. رجوع به عَمی ̍ شود.
عما. [ ع َم ْ ما ] ( ع حرف جر + اسم ) مرکب از: حرف جر «عن » + «ما»ی موصول. درباره آنچه. از آنچه.
عما. [ع َم ْ ما ] ( اِخ ) ناحیه و صقعی است در صحرای خُساف بین بالس و حلب. ( از معجم البلدان یاقوت از حازمی ).
عما. [ ع ُم ْ ما ] ( اِخ ) نام بت و صنمی است ازآن خَولان در یمن. و آیه شریفه «و جعلوا للّه مما ذراء من الحرث و الانعام نصیبا...» ( قرآن 136/6 ) راجع به آن آمده است. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ عمید

۱. کوری، نابینایی.
۲. [مجاز] گمراهی.
۱. ابر مرتفع.
۲. ابر پرباران.

فرهنگ فارسی

۱ - ابر مرتفع. ۲ - ابر باران ریز ۳ - مرتبت احدیت.
نام بت و صنمی است از آن خولان در یمن

فرهنگ اسم ها

اسم: عما (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ama) (فارسی: عَما) (انگلیسی: ama)
معنی: ابر باران ریز

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَمَّا: از آنچه
معنی أَمَّا: امّا
معنی یُصْبِحُنَّ: قطعاً به شکل...در آیند-قطعاً به حالتِ...در آید (عبارت "قَالَ عَمَّا قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ نَادِمِینَ " یعنی:خدا فرمود: همانا پس از اندک زمانی پشیمان میشوند)
معنی تَذْهَلُ: بی خبر می شود - از یاد می برد (از ذهول به معنای با دهشت از چیزی گذشتن و رفتن.درجمله "تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ "یعنی هول قیامت به حدی است که زنی که در حال شیر دادن می باشد بچه اش را از یاد می برد و فرار می کند)
ریشه کلمه:
عن (۴۶۵ بار)ما (۲۶۲۲ بار)

جمله سازی با عما

وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ، اذا تابوا، لانه ان لم یقبل کان اغراء بالمعاصی، وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ، ای: تجاوز عما کان منهم قبل التوبة من القبائح، وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ. تأویله یعفو عنها و هو یعلم انهم یعودون الیها، فلا یمنعه.
این طایفه در محل مهر و عما شهرستان ملکشاهی ساکن هستند و از قدیمی‌ترین طوایف پشتکوه هستند. کدخدای این طایفه کرم خلف زاده و سپس کدخدا علی خان بوده‌است که مادرش از طوایف ایل گوران کرد بوده‌است.
من هزاران چون تو را دادم فریب زان فریب، آگه شوی عما قریب
فانزل اللَّه سبحانه: وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ یعنی ینهون الناس عن اذی النبی (ص)، و یتباعدون عما جاء به من الهدی، فلا یصدقونه. و قیل نزلت فی جمیع الکفار من اهل مکة، یعنی و هم ینهون الناس عن اتباع محمد (ص)، و یتباعدون بأنفسهم عنه، فلا یؤمنون به.
وآن جماعت جمله از جهل و عما دَر شکسته دُرِّ امر شاه را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عندلیب
عندلیب
فارغ التحصیل
فارغ التحصیل
گواد
گواد
اتی
اتی