فروخ

لغت نامه دهخدا

فروخ. [ ف َرْ رو ] ( ع اِ )خوشه که رسیده و دانه بسته باشد. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

= فَرْخ

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع فرخ جوجه ها.

جمله سازی با فروخ

برّهٔ خوان که وجه بابزنست از بهای فروخ بیوه زنست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز