فاما

لغت نامه دهخدا

فأما. [ ف َ اَم ْ ما ] ( ع حرف ربط ) بمعنی اما به کار رود: فاما آتش جم بجانب ارزرم بود. انوشیروان آن را به کاریان به ناحیت فارس نقل کرد. ( ترجمه تاریخ قم ص 88 ). رجوع به «اما» شود.

فرهنگ فارسی

بمعنی اما بکار رود: فاما اظهار اسرار دو عیب کلی ظاهر دارد.
به معنی اما بکار رود.

دانشنامه عمومی

فاما (میناس گرایس). فاما ( به پرتغالی: Fama ) یک منطقهٔ مسکونی در برزیل است که در میناز ژرایس واقع شده است. فاما ۲٬۳۷۶ نفر جمعیت دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَذْهَبَنَّ بِـ: که تو را قطعآً ببریم (در عبارت "فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ "در اصل ان نذهب بک بوده، کلمه ما بر کلمه ان اضافه گشته و إمّا شده، و نون تاکید هم بر نذهب اضافه شده، نذهبن گشته. ومعنای آیه این است که: ما از ایشان انتقام خ...
ریشه کلمه:
اما (۲۹ بار)ف (۲۹۹۹ بار)

جمله سازی با فاما

💡 پیغمبر گفت صلی اللّه علیه و سلم که: آن سنگ جنبیدنی دیگر بجنبید و آن شکاف زیادت شد؛ فاما هنوز بیرون نتوانستند آمدن.

💡 همه ذرات جهان مظهر حقند، فاما نشود واقف اسرار مگر چشم خدا بین

💡 پیر گفت: مرحبا بهذاالسئوال و اهلا لهذا المقال صاحب حاجت گوینده باید و صاحب علت درمان جوینده، فاما اگر بر سبیل رسم و عادت آن اسامی اعادت کرده آید شاید آن مقالت موجب ملالت گردد.

💡 فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج الفارسی. اما از دریای هند خلیجی بیرون می‌آید به سمت سرزمین فارس که آن را خلیج‌فارس می‌نامند.

💡 هرکس بجهان رو بمرادیست، فاما ما در دو جهان ذوق تماشای تو داریم