عمایم

لغت نامه دهخدا

عمایم. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) قبیله ای است از قبایل عرب درمصر و منسوب به عرب حجاز است و در شهرستان «اسیوط» سکنی دارند. ( از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة از الخطط التوفیقیة ج 17 ص 33 و تاریخ سینا تألیف نعوم شقیر ص 725 و قبائل العرب احمد لطفی سید ج 1 ص 34.

فرهنگ عمید

= عمامه

فرهنگ فارسی

جمع عمامه
جمع عمامه. یا ارباب ( اهل ) عمایم. ۱ - کسانی که عمامه بر سر گذارند. ۲ - علما فقها.

جمله سازی با عمایم

💡 گر به رقص آیند ارباب عمایم دور نیست آسیای آسمان را می کند گردان سماع

💡 من درین عقد عمایم سخنی سر بسته دارم ای خواجه ولی محرم اسرار کجاست

💡 میان اهل عمایم سرآمدست چوتاج چو موزه هرکه درین آستانه کرد عبور

💡 اوصاف طرهای عمایم بود همه هرجا که ذکر طره طرار میکنم

💡 در مقامات عمایم که دو صد اسرار است غیر مسواک درو آمده ره کرد نکرد

💡 مغز تحقیق ز ارباب عمایم مطلب آنچه در سر نتوان یافت ز دستار مجو

شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز