رزقه

لغت نامه دهخدا

( رزقة ) رزقة. [ رَ ق َ ] ( ع اِ )رزقه. یک بار دادن. ج، رَزَقات. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). رجوع به رزقات شود. || حصه و بهره. ج، رزقات. ( ناظم الاطباء ):
رزقه ای از دست شاهم بس بود
در جهان این پایگاهم بس بود.عطار.

فرهنگ فارسی

یا رزقه یکبار دادن جمع رزقات یا حصه و بهره.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رِزْقُهُ: روزیش - رزقش (کلمه رزق به معنای عطائی است جاری و همیشگی )
ریشه کلمه:
رزق (۱۲۳ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

جمله سازی با رزقه

💡 مصطفی (ص) گفت: «من احبّ ان ینسأ له اجله، و یزاد فی رزقه فلیبرّ والدیه، و لیصل رحمه»

💡 یشیهون بمن سادو املا بسهم و رزقه العین لا نحور بالکحل

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیقه یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
خویشان یعنی چه؟
خویشان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز