راز کش

لغت نامه دهخدا

رازکش. [ ک َ /ک ِ ] ( نف مرکب ) کشنده راز. بسطدهنده سرّ. منتشرکننده راز. || کسی که افشای راز کند. ( آنندراج ). افشاکننده راز. خائن اسرار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کشند. راز. بسط دهند. سر. منتشر کنند. راز. یا کسیکه افشای راز کند.

جمله سازی با راز کش

جامی از چشمه تسنیم بکش از کف حور شادی آنکه دلت راز کش دین آمد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارق ملی
ارق ملی
کس کش
کس کش
ژرف
ژرف
قدرت
قدرت