خوش معاملگی. [ خوَش ْ / خُش ْ م ُ م َ / م ِ ل َ / ل ِ ] ( حامص مرکب ) داد و ستد بطور راستی و صداقت و بدون تقلب. ( ناظم الاطباء ). پاکی در معامله. خوش سودائی. خوش حسابی.
فرهنگ عمید
خوش معامله بودن.
فرهنگ فارسی
داد و ستد بطور راستی و صداقت و بدون تقلب خوش حسابی.
جمله سازی با خوش معاملگی
ستم فروش درآ، در زمانه، باک مدار که خوش معاملگی بیشتر زمانه کند
بستان ز خلق خام و بده پخته در عوض سر گرم خوش معاملگی چون تنور باش