خوش معاملگی

لغت نامه دهخدا

خوش معاملگی. [ خوَش ْ / خُش ْ م ُ م َ / م ِ ل َ / ل ِ ] ( حامص مرکب ) داد و ستد بطور راستی و صداقت و بدون تقلب. ( ناظم الاطباء ). پاکی در معامله. خوش سودائی. خوش حسابی.

فرهنگ عمید

خوش معامله بودن.

فرهنگ فارسی

داد و ستد بطور راستی و صداقت و بدون تقلب خوش حسابی.

جمله سازی با خوش معاملگی

ستم فروش درآ، در زمانه، باک مدار که خوش معاملگی بیشتر زمانه کند
بستان ز خلق خام و بده پخته در عوض سر گرم خوش معاملگی چون تنور باش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال انگلیسی فال انگلیسی فال اوراکل فال اوراکل