خید

لغت نامه دهخدا

خید. ( اِ ) خوید. غله و دانه نرسیده. ( از منتهی الارب ):
رویش میان حله سبز اندرون پدید
چون لاله برگ تازه شکفته میان خید.عماره مروزی.|| گیاه سبز. ( منتهی الارب ). خوید. رجوع به خوید شود.

فرهنگ عمید

= خوید

فرهنگ فارسی

(اسم ) غل. سبز که هنوز نرسیده قصیل.

جمله سازی با خید

به خید بین که فکنده پلاس ماتم خویش که خواهدش به خزان طی شدن بساط امید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال انبیا فال انبیا