لغت نامه دهخدا
دارتو. ( اِ ) دُردی که در ته خمره شراب منجمد گردد. ( آنندراج ).
دارتو. ( اِ ) دُردی که در ته خمره شراب منجمد گردد. ( آنندراج ).
دردی که در خم شراب ته نشین می شود، درد شراب.
دردی که در ته خمره شراب منجمد گردد
💡 منت قربان را هم شیخ بیچون که میریزم بپای دارتو خون