تازه ساز

لغت نامه دهخدا

تازه ساز. [ زَ / زِ ] ( ن مف مرکب ) نوساز. نوساخته. نوساختمان: بِنائی تازه ساز. خانه تازه ساز. عمارت تازه ساز.

فرهنگ عمید

نوساز، نوساخته شده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) نو ساز نو ساخته نو ساختمان: بنایی تازه ساز خانه ای تازه ساز.

جمله سازی با تازه ساز

همچو ماه عید کارم غم ز خاطر بردنست تازه ساز داغ مردم چون محرم نیستم
برین مباش که قانون تازه ساز کنی به قول بلهوس از عاشق احتراز کنی
زمزمه عشق از آن تازه ساز کوس بلندی فلک آوازه ساز
در سال ۱۹۹۴ این خط اولین کشتی تازه ساز خود را که در سال ۱۹۹۶ با نام ام‌اس‌سی آلکسا سفارش داد. کشتی توسط کشتی ساز ایتالیایی ساخته شده بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعامل
تعامل
مابه التفاوت
مابه التفاوت
گودوخ
گودوخ
فال امروز
فال امروز