چشم رسیده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با چشم رسیده
آفاق ز پرواز غبارم مژه پوشید زین سرمه به هر چشم رسیدهست سلامی
خورشید که نیلگون حروف است هم چشم رسیدهٔ کسوف است
آزرده شد از چشم من امشب کف پایت دردا! که کف پای ترا چشم رسیده!