این واژه در لغت به هر چیزی گفته میشود که بتوان آن را داد و ستد کرد. دلیل نامگذاری آن نیز به این خاطر است که گیرنده، مال را به صورت عار یعنی قرض و بدون پرداخت هزینه دریافت میکند. در اصطلاح حقوقی، عقدی است که طی آن، یک طرف اجازه میدهد طرف دیگر به صورت رایگان از عین مال او استفاده کند. به کسی که مال را میدهد معیر و به کسی که مال را میگیرد مستعیر میگویند. به طور خلاصه، زمانی است که فردی مال خود را در اختیار دیگری قرار میدهد تا از آن استفاده کند، بدون اینکه در قبال آن هیچ اجاره یا وجهی دریافت کند. برای اینکه عقد عاریه صحیح باشد، فردی که مال را میبخشد (معیر) باید اهلیت قانونی داشته باشد. علاوه بر این، او باید مالک منافع مالی باشد که به دیگری میبخشد، حتی اگر مالک خودِ مال نباشد. بنابراین، کسی که حق استفاده از چیزی را دارد، میتواند آن را به عنوان عاریه به دیگری بدهد، مگر اینکه در قرارداد شرط شده باشد که حتماً خودش باید از آن استفاده کند. طرفین این عقد علاوه بر اهلیت، باید قصد و نیت واقعی برای انجام این عقد را نیز داشته باشند. هر چیزی که بتوان با حفظ اصل آن، از منافعش استفاده کرد، میتواند موضوع عقد عاریه قرار گیرد. همچنین، منفعتی که از عاریه مورد نظر است، باید مشروع و عقلانی باشد.
عاریه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مصنوعی: دندان عاریه.
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
عاریه در لغت به معنای هر چیزی است که قابل داد و ستد باشد و وجه تسمیۀ آن عار بودن اخذ عاریه است.
تعریف اصطلاحی عاریه
در اصطلاح حقوقی نیز عقدی است که به موجب آن، یکی از طرفین عقد به دیگری اجازه می دهد که از عین مال او مجاناً استفاده کند. عاریه دهنده را معیر و عاریه گیرنده را مستعیر می گویند.
«عاریه» آن است که کسی مال خود را در اختیار کسی بگذارد تا از آن استفاده کند و چیزی هم به عنوان «اجرت» یا به عنوان دیگر از او نگیرد.
احکام عاریه
برای صحت عقد عاریه، عاریه دهنده باید اهلیت داشته باشد. علاوه بر آن باید مالک منافع مالی باشد که به عاریه می دهد، اگر چه مالک عین مال نباشد؛ بنابراین صاحب حق انتفاع از چیزی، می تواند آن را به دیگری عاریه دهد، مگر این که شرط مباشرت شده باشد. طرفین عقد عاریه باید علاوه بر اهلیت، قصد بر عاریه نیز داشته باشند.
هر چیزی که بتوان با بقاء اصلش از آن منتفع شد، می تواند موضوع عقد عاریه قرار گیرد. منفعتی که مقصود از عاریه است باید مشروع و عقلائی باشد.
بنابراین خانه، اتومبیل، باغ، میز و صندلی و... که با استفاده از آن، عینش از بین نمی رود، قابل عاریه دادن است؛ ولی انواع خوراکی را نمی توان عاریه داد. مال مورد عاریه باید معین و معلوم نیز باشد.
«عاریه، عقدی جائز است، بنابراین طرفین عقد می توانند هرگاه که بخواهند آن را بر هم زنند».
تعیین مدت در آن نیز نمی تواند نوع عقد را تغییر دهد؛ به عنوان مثال اگر عاریه اتومبیل به مدت ده روز باشد، می توان قبل از ده روز عقد را فسخ کرد؛ چرا که عاریه از نوع عقد جائز است.
ارکان عاریه
...
[ویکی اهل البیت] «عاریه» آن است که انسان مال خود را به دیگری بدهد که از آن استفاده بکند و در عوض، چیزی هم از او نگیرد.
عاریه از سنت های پسندیده اسلام است که مردم به واسطه آن نیاز خود را به آسانترین وجه، برطرف می سازند. از مهم ترین برکات عاریه، افزون بر پیش گیری از اسراف و مشکلات اقتصادی، شکوفایی فضایل اخلاقی جامعه است که بارزترین مصداق های آن ایجاد مهر و الفت، تعاون و وحدت، همدلی و اخوت است؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «اذا ارادَاللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً صَیَّرَ حَوائِجَ النَّاسِ الَیْهِ؛ آن گاه که خداوند برای بنده ای خیر بخواهد، رفع نیاز مردم را به دست او می سپارد».
الف) درصورتی که در عاریه شرط ضمانت شده باشد.
ب) چیزی را که عاریه کرده است، طلا یا نقره باشد.
ویکی واژه
عاریهَ
نک عاریت.
ویژگی آنچه متعلق به خود شخص نیست و بطور موقت از آن استفاده میکند.
آنچه به امانت میگیرند و پس از رفع نیاز پس میدهند.
موقت، مصنوعی، الکی. حَلهَ عاریهَ قئوی دورسِه حالا الکی بزار بماند.
جمله سازی با عاریه
که بر او عاریه است آن زینت بهر قلبش فدا مکن دینت
اوضاع دهر عاریهات از نظر فتد ای دل رهت به ملک نشابور اگر فتد
من عاریهام در آن که خوش نیست چیزی که بدان خوشم من آنم