جمیل

کلمه جمیل در زبان عربی به معنای «زیبا» یا «خوش‌صورت» است. این کلمه به وصف زیبایی ظاهری و باطنی اشاره دارد و در بسیاری از متون ادبی، شعری و دینی به کار می‌رود.

ویژگی‌های این کلمه به عنوان یک اسم پسرانه

زیبایی ظاهری و باطنی: نام جمیل نه تنها به زیبایی ظاهری اشاره دارد، بلکه زیبایی باطنی و اخلاقی را نیز دربر می‌گیرد. افرادی که به این نام معروف هستند، به عنوان افرادی با صفات خوب و نیکو شناخته می‌شوند.

استفاده در متون دینی و ادبی: این نام در متون اسلامی و ادبیات عرب به وفور دیده می‌شود. در قرآن کریم نیز به زیبایی و نیکی‌ها اشاره شده است و به همین دلیل، نام جمیل در فرهنگ اسلامی محبوبیت دارد.

گستردگی استفاده: نام جمیل به عنوان نام مردانه در کشورهای عربی و مسلمان‌نشین استفاده می‌شود و در بسیاری از فرهنگ‌ها به عنوان یک نام زیبا و مثبت شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

جمیل. [ ج َ ] ( ع اِ ) پیه گداخته. ج، جملاء. ( منتهی الارب ). || ( ص ) خوب صورت نیکوسیرت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). زیبا. نیکوروی.
جمیل. [ ج ُ م َ ]( ع اِ ) نام پرنده ایست. ( اقرب الموارد ). بلبل. ( منتهی الارب ). ج، جِمْلان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
جمیل. [ ج َ ] ( ع اِ ) ابوجمیل، کنیه تره و سبزی است. ( منتهی الارب ). کنایه از سبزی است زیرا که موجب زینت و آرایش خوراک و سفره است. ( از اقرب الموارد ).
جمیل. [ ج َ ] ( اِخ ) درب جمیل، دربندی است ببغداد. ( منتهی الارب ).
جمیل. [ ج َ ] ( اِخ ) لقب اردشیربن اردشیر.( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 231 ). رجوع به اردشیر شود.
جمیل. [ ج َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن معمر. از مشاهیر شاعران عرب است که بسال 83 هَ. ق. درگذشت. ( حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 158 ).

فرهنگ معین

(جَ ) [ ع. ] (ص. ) زیبا، نیکو.

فرهنگ فارسی

نیکو، زیبا، خوشخو، خوشگل، خوب
( صفت ) زیبا نیکو روی نیکو.
ابن عبدالله بن معمر از مشاهیر شاعران عرب است که بسال ۸۳ ق. درگذشت.

فرهنگ اسم ها

اسم: جمیل (پسر) (عربی) (تلفظ: jamil) (فارسی: جَميل) (انگلیسی: jamil)
معنی: زیباروی، نیکو، زیبا، ( به مجاز ) شایسته، بایسته، خوب

دانشنامه عمومی

جمیل (لیبی). جمیل ( به عربی: الجمیل ) یک منطقهٔ مسکونی در لیبی است که در استان نقاط الخمس واقع شده است. جمیل ۱۰۲٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

جُمَیّل
رجوع شود به:جمایل، شیخ پیر (۱۹۰۵ـ۱۹۸۴)

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی جَمِیلٌ: زیبا
معنی عُرْفِ: آن سنن و سیرههای جمیل جاری در جامعه است که عقلای جامعه آنها را میشناسند، به خلاف آن اعمال نادر و غیر مرسومی که عقل اجتماعی انکارش میکند، که اینگونه اعمال عرف معروف نبوده بلکه منکر است
معنی یَهِیمُونَ: حیران و سرگردانند (کلمه یهیمون از هام - یهیم - هیمانا است و این واژه به معنای آنست که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود، و مراد از هیمان در هر وادی در عبارت "أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ"، افسار گسیختگی آنان در سخن گفتن است، میخو...
ریشه کلمه:
جمل (۱۱ بار)
زیبائی کثیر. (مفردات) طبرسی خوش منظری و زینت گفته است شما را در چهار پایان آنگاه که از چراگاه بر میگردانید و آنگاه که به چراگاه می‏فرستید زیبائی و خوشمنظری هست. جمیل و جمال (بر وزن طلّاب) برای مزید زیبائی است (مفردات) خویشتن داری نیکوست صبر کن صبری نیکو.

جملاتی از کلمه جمیل

داعی اعمال را کف جواد تو مجیب خایف ایام را سعی جمیل تو مجیر
غربتم صبح وطن کردی از آن چهر صبیح ناگزر سوی وطن روی جمیل است و قبیح
یوسفستانی است عالم را ز اخلاق جمیل دیده بد دور باد از این سلیمان زمان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم