بوبک

بوبک واژه‌ای است که در زبان فارسی معانی مختلفی را در بر می‌گیرد. یکی از معانی اصلی آن به دختر بکر و دوشیزه اشاره دارد، که این معنا در منابع لغت‌نامه‌های معتبری همچون برهان، انجمن آرا، آنندراج و جهانگیری ذکر شده است. این واژه همچنین با پوپک هم‌معنی است و در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر، می‌توان به همین کلمه رجوع کرد. در معنایی دیگر، به هدهد یا همان مرغ سلیمان (ع) اطلاق می‌شود. این معنا نیز در منابعی مانند برهان و آنندراج یافت می‌شود. دلیل این نام‌گذاری، احتمالاً شباهت آوازی پرنده با واژه بوبو است که به صدای هدهد اشاره دارد، همانند صداهای کوکو برای فاخته یا فاخته برای پرنده‌ای دیگر. هدهد به عنوان جانوری تاجدار شناخته می‌شود و علاوه بر بوبک، با نام‌های پوپک، پوپو و مرغ سلیمان نیز شناخته می‌شود و در زبان عربی به آن هدهد می‌گویند. علاوه بر معانی ذکر شده، بوبک در زبان هندی به معنای احمق و نادان به کار می‌رود. این معنا نیز در لغت‌نامه‌های برهان و آنندراج به ثبت رسیده است. بنابراین، بسته به بافت و زبان مورد استفاده، واژه بوبک می‌تواند طیف وسیعی از معانی را از دوشیزگی و نام پرنده‌ای خاص تا صفتی برای نادانی در بر گیرد.

لغت نامه دهخدا

بوبک. [ ب َ ] ( اِ ) دختر بکر و دوشیزه. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از جهانگیری ). پوپک. رجوع به همین کلمه شود. || هدهد که مرغ سلیمان باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). هدهد است. چه بوبو آواز هدهد باشد. چون کوکو و فاخته و لهذا خودش نیز بدین نام مسمی شده. ( از رشیدی ). جانوری است تاجدار و آنرا پوپک و پوپو و مرغ سلیمان نیز گویند و بتازیش هدهد خوانند. ( شرفنامه منیری ). پوپک. پوپوک. پوپو. پوپویک.( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به پوپک شود. || بزبان هند، احمق و نادان. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(بَ ) ( اِ. ) نک پوپک.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) = هدهد
۲. (صفت ) دوشیزه.

فرهنگ فارسی

هدهد، شانه سر، پوپک وبوبه وبوبووبوبوه وبوبو

ویکی واژه

نک پوپک.

جمله سازی با بوبک

کار بدان جا می‌کشد که حتی عمر به این موضوع اذعان می‌کند که علی بن ابی طالب و عباس عموی محمد، ابوبکر را دروغگو می‌دانستند.
نصرة الدین ملک عالم عادل بوبکر که جهان جمله بیاراست به عدل عمری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ورق فال ورق فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت