حصه

کلمه حِصِّه و گاهی حِصت که در واقع همان حِصه با ت گرد است، به معنای لیف تنبان و بندی است که برای نگه داشتن تنبان یا شلوار به کار می‌رود. در لهجه عربی خمسه استان فارس، این واژه به همین معنا مورد استفاده قرار می‌گیرد. حصه شهری در کشور ترکیه است که در استان ختای واقع شده است. بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی، جمعیت این شهر ۹٬۳۰۱ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی، ۹٬۴۸۵ نفر بوده است. اکثریت ساکنان این شهر را کردها تشکیل می‌دهند. حصه نیز روستایی است در حاشیه شهر که به بخش دهستان قهاب شمالی در استان اصفهان ایران تعلق دارد. ساکنان این روستا از اقوام مختلفی همچون لر، عراقی، افغان و بلوچ هستند. حصه و جلوان به خاطر وجود ناهنجاری‌های اجتماعی شناخته شده‌اند. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت این روستا ۱۰٬۹۴۲ نفر بوده است.

لغت نامه دهخدا

( حصة ) حصة. [ ح ِص ْ ص َ ] ( ع اِ ) حصه. رجوع به حصه شود.
حصة. [ ح ِص ْ ص َ ] ( ع اِ ) بهر. بخش. نصیب. سهم. حظ. قسمت. قسم. بهره. نیاوه. ( مهذب الاسماء ). بخشش. رسد. رصد. ( لغت شوشتری ). تیر. پرگاله. لخت

فرهنگ معین

(حِ صِّ ) [ ع. حصة ] (اِ. ) بهره، نصیب. ج. حصص.

فرهنگ عمید

۱. نصیب، بهره.
۲. بخش.

فرهنگ فارسی

نصیب، بهره، بخش، حصص جمع
( اسم ) ۱ - نصیب بهره برخه. جمع حصص. ۲ - طبیعت مقید بقید شخص است بنابرین مبنی که قید خارج و اضافه داخل باشد حص وجود نفس مفهوم مضاف بماهیت است بنحوی که اضافه داخل و مضاف الیه خارج باشد و مفهوم وجود انتزاعی مقول بتشکیک است و او را حصص مختلف است بکمال و نفص و اکمل آن حصص حصه ایست که عین وجود حقیقی است.
بهره دادن

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:شناسه (اخترشناسی)

ویکی واژه

حصة
بهره، نصیب.
حص

جملاتی از کلمه حصه

شب رحیل چو کردم وداع شروان را دریغ حاصل من بود و درد حصهٔ من
تو به نان رو چون رسی از ره فراز زر کنیم آن وقت از سه حصه باز
حصهٔ ثقلین تکلیف آمدست گاه دوزخ گاه تشریف آمدست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم