تَلّ، این ناحیه در شمال آفریقا، بین تونس و الجزایر واقع شده است. عرض آن از دشت ساحلی مدیترانه در شمال تونس تا شمال شرقی الجزایر، بین ۸۰ تا ۱۹۰ کیلومتر متغیر است. بخشی از نوار ساحلی رشته کوه اطلس در این منطقه قرار دارد. تلّ ناحیهای حاصلخیز و آباد است که محصولات عمده زراعی آن شامل حبوبات، میوهها، زیتون و روغن زیتون، سبزیجات، توتون و چوب پنبه میباشد. این منطقه از دوران باستان به عنوان یک ناحیه پررونق شناخته میشده و فنیقیها، کارتاژیها، رومیها و پس از آنها واندالها، بیزانسیها، اعراب مسلمان، عثمانیها و دولتهای استعمارگر اروپایی به ترتیب بر این سرزمین تسلط یافتهاند.
تل
لغت نامه دهخدا
تل. [ ت َ ] ( اِ ) کوه پست و پشته بلند را گویند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). کوه پست و پشته بلند مقابل هامون که زمین صاف است. ( انجمن آرا ). زمین بلند. ( شرفنامه منیری ) ( غیاث اللغات ). پشته. ( غیاث اللغات ). پشته ریگ و جز آن. ( آنندراج ). پشته که سرش بس فراخ نبود. ( مهذب الاسماء ). در عربی به تشدید لام تل بهمین معنی آمده است: گردیز شهری است... بر سر تلی نهاده. ( حدود العالم ). و در حوالی برقوه تلهاست بزرگ از خاکستر. ( حدود العالم ). رامیان [ به هندوستان ] شهری است بر سر تلی عظیم. ( حدود العالم ).
یکی تل بدانجای پیدا ز دور
از آنسو کجا بد گذرگاه تور.فردوسی.تلی بود پر سبزه و جای سور
سپه را همی دید خسرو ز دور.فردوسی.تلی بود خرم یکی جایگاه
پس پشت آن رنج دیده سپاه
یکی تخت زرین نهاده بر اوی
نشسته بر او ساوه جنگجوی.فردوسی.بهر تلی بر از کشته گروهی
بهر غفجی بر از فر خسته پنجاه.عنصری.من از پس پیلان قلب جدا افتادم و کسانی از کهتران که با من بودند از غلام و چاکر از ما دور ماندند و نیک بترسیدیم که نگاه کردیم خویشتن را بر تلی دیگر دیدیم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 586 ).
دگر روز چون چرخ شد لاجورد
برآمد ز تل کان یاقوت زرد
به نزد پدر شد بت دلربای
نشستند و کردند هرگونه رای.اسدی.روان بسوی من از هر سویی حلال و حرام
چو سیل تیره و پرخس به پستی از سر تل.ناصرخسرو ( دیوان ص 248 ).نگاه کردم از دور من تلی دیدم
که چاه ژرف نمایداز آن بلند عقاب.مسعودسعد.بر محیط فلک از هاله سپر سازد ماه
بر بسیط کره از خوید زره پوشد تل.انوری ( از انجمن آرا ).آباد و خرم است به تو عالم هنر
وز جود تست عالم زفتی خراب و تل.سوزنی.بر تلی بلند قواعد آن استوار کرده. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 412 ).
در راه تلی بدین بلندی
گستاخ مشو به زورمندی.نظامی.زدم تیشه یکروز بر تل خاک
بگوش آمدم ناله ای دردناک
که زنهار اگر مردی آهسته تر
که چشم و بناگوش و روی است و سر.سعدی ( بوستان ).الفت فضل و دلت الفت شیرو شکر است
قصه جودو کفت قصه تل و دمن است.
فرهنگ معین
(تَ لّ ) [ ع. ] (اِ. ) پشته، تپة بلند. ج. تلال.
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
تپه، پشته، توده بزرگ خاک یاشن، تلال وتلول جمع
( اسم ) پشته تپ. بلند. جمع: تلال تلول. ۲ - هر چیزی که برروی هم ریخته خرمن کرده باشند.
بر روی افکندن بر زمین زدن کسی را یا بر گردن افکندن او را.
دانشنامه عمومی
این روستا دارای جنگل های انبوه و چشمه های طبیعی زیادی است و به عنوان یک منطقه توریستی محبوب به شمار می رود. در نزدیکی این روستا مرکز گردشگری "Tel Bulaghi" ( چشمه تل ) وجود دارد که بیشتر در فصل تابستان فعال است.
فعالیت اصلی مردم این ناحیه کشاورزی و خدمات گردشگری است. مردم تل عمدتاً از اقوام لزگی ها، تات ها و آذری ها هستند.
در مسجد جامع این روستا یک هیئت مذهبی وجود دارد.
تل (باستان شناسی). تل ( عربی: تَل، عبری: תֵּל ) گونه ای از تپهٔ باستانی است که بر اثر متروکه شدن سکونتگاه انسانی در یک محوطهٔ جغرافیایی پس از سده ها ایجاد می شود. تل ها شبیه به مخروط ناقص کوتاه با رویهٔ مسطح و کناره های شیبدار هستند. این نام معمولاً برای محوطه های موجود در خاورمیانه به کار می رود و غالباً بخشی از نام محلی مکان را تشکیل می دهد.
تل یک تپهٔ مصنوعی است که توسط چندین نسل از مردم که سده ها در آن مکان زندگی یا آن را بازسازی می کنند، ساخته می شود. در طول زمان، تراز افزایش می یابد و یک تپه را تشکیل می دهد. جزء اصلی تودهٔ تل ها آجر گلی است که به سرعت متلاشی می شود. حفاری تل می تواند سازه های دفن شده مانند ساختمان های دولتی یا نظامی، زیارتگاه های مذهبی و خانه ها را آشکار کند. این سازه ها ممکن است با توجه به تاریخ کاربریشان در عمق های گوناگون قرار داشته باشند. غالباً ساختمان ها به صورت افقی یا قائم یا هر دو با یکدیگر هم پوشانی دارند. باستان شناسان برای تفسیر معماری، هدف و زمان سکونت، تل ها را حفاری می کنند. از آن جایی که حفاری تل ها فرایندی مخرب است، فیزیک دانان و زمین شناسان روش هایی غیرمخرب را برای نقشه برداری از تل ها توسعه داده اند.
دانشنامه اسلامی
...
ویکی واژه
تلال.
پسر امرد مزلف و مضخم، تگل.