بینایی به معنای توانایی دیدن و درک شکل، رنگ، اندازه و حرکت اشیاء از طریق چشم است. این واژه از ریشهی «بین» به معنی دیدن گرفته شده و یکی از مهمترین حواس پنجگانه انسان به شمار میآید. بینایی نتیجهی عملکرد هماهنگ چشم، عصب بینايی و مغز است؛ نوری که از محیط به چشم میرسد، توسط شبکیه دریافت و به پیامهای عصبی تبدیل میشود تا در مغز به صورت تصویر تفسیر گردد.
از نظر علمی، بینایی فقط عمل دیدن ساده نیست، بلکه شامل پردازش پیچیدهی اطلاعات بصری در مغز است. مغز نهتنها تصویر را میسازد، بلکه آن را تفسیر میکند و با تجربیات و حافظهی ما پیوند میدهد. برای مثال، وقتی چهرهای آشنا را میبینیم، تنها چشم ما نیست که او را تشخیص میدهد، بلکه مغز با مقایسهی اطلاعات ذخیرهشده، فرد را شناسایی میکند. بنابراین، این عمل ترکیبی از ادراک فیزیکی و شناخت ذهنی است.
در معنای فلسفی و ادبی، بینایی گاهی فراتر از دیدن ظاهری معنا مییابد و به مفهوم بصیرت یا دید درونی اشاره دارد؛ یعنی توانایی درک حقیقتها و فهم عمیق از جهان و انسان. در ادبیات فارسی، شاعرانی چون مولوی و حافظ، بینايی را نه در چشم سر، بلکه در «چشم دل» میدانند. از این دیدگاه، کسی که بینايی حقیقی دارد، واقعیتها را آنگونه که هستند میبیند، نه آنگونه که به نظر میرسند.