خصومت

خصومت

خصومت به معنای حالت دشمنی و کینه‌توزی میان دو نفر یا گروه است. این واژه نشان‌دهنده احساسات منفی پایدار و تمایل به آسیب رساندن به طرف مقابل می‌باشد. خصومت معمولاً نتیجه‌ی اختلافات، سوءتفاهم‌ها یا رقابت‌های طولانی‌مدت شکل می‌گیرد و فراتر از یک ناراحتی گذرا است.

این حالت می‌تواند به شکل رفتارهای خصمانه، کلمات تند، یا حتی اقدامات عملی علیه دیگری بروز کند. افراد دارای خصومت غالباً از بخشش یا مصالحه اجتناب می‌کنند و تمرکزشان بر مقابله و آسیب رساندن است. احساس دشمنی در طول زمان می‌تواند روابط را به شدت تحت فشار قرار دهد و مانع تعامل مثبت شود.

خصومت نه‌تنها روابط فردی بلکه محیط اجتماعی و گروهی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. استمرار آن می‌تواند به نزاع، بی‌اعتمادی و تضعیف همبستگی میان افراد یا جوامع منجر شود. مدیریت و کاهش آن نیازمند آگاهی، گفت‌وگو و تلاش برای حل تعارضات است تا اثرات منفی آن محدود شود.

لغت نامه دهخدا

خصومت. [ خ ُ م َ ] ( ع اِمص ) عداوت. دشمنی. منازعة. نبرد. جنگ. ( از ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ). مُلازَّه لِزاز. ( یادداشت بخط مؤلف ): این قوم که حدیث ایشان یاد می کنم سالهای دراز است تا گذاشته اند و خصومتها بقیامت افتاده است. ( تاریخ بیهقی ).
با شصت ودو سالم خصومت افتاد.ناصرخسرو.از قبل خشک ریش با همگان
روز و شب اندر خصومت و جدلی.ناصرخسرو.و عقل من چون قاضی مزور که حکم او در یک حادثه بر وفق مراد هر دو خصم نفاذ یابد، لاجرم خصومت منقطع شود. ( کلیله و دمنه ).
خصومت خیزد و آزار و آنگه مردمان گویند
که آن بی عقل را بینید که چون با باد می کوشد.خاقانی.چون در کشتی نشست، با یکی از همگنان با سببی از اسباب خصومت آغاز نهاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
گردن و گوشی ز خصومت بری
چشم و سرینی بشفاعتگری.نظامی.گفت پیغمبر که هستند از فنون
اهل جنت در خصومتها زبون.مولوی.بخت پیروز که با من بخصومت می بود
بامداد از در من رقص کنان بازآمد.سعدی ( بدایع ).با آنکه خصومت نتوان کرد بساز
دستی که بدندان نتوان بردببوس.سعدی.|| داوری. ( مهذب الاسماء ) ( یادداشت بخطمؤلف ).
خصومة. [ خ ُ م َ ] ( ع اِمص ) پیکار. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
خصومة. [ خ ُ م َ ] ( ع مص ) مخاصمه. ( منتهی الارب ). مصدر دیگریست برای خصام و مخاصمه. رجوع به «خصام » و «مخاصمه » در این لغت نامه شود.

فرهنگ معین

(خُ مَ ) [ ع. خصومة ] (اِمص. ) دشمنی، عداوت.

فرهنگ عمید

دشمنی، پیکار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) دشمنی عداوت. جمع: خصومات.

فرهنگستان زبان و ادب

{hostility} [روان شناسی] بروز دادن دشمنی و مقابله با دیگران در عمل یا احساس یا نگرش

دانشنامه عمومی

خصومت ( انگلیسی: Hostility ) به معنای خشم پنهان و حل نشده ای است که ممکن است مدت طولانی در ذهن و دل انسان باقی بماند و بروز دادن دشمنی و مقابله با دیگران در عمل یا احساس یا نگرش است.
خصومت (آلبوم). خصومت ( به انگلیسی: Bad Blood ) و به شیوه نوشتاری BΔD BLOOD نخستین آلبوم استودیویی گروه موسیقی انگلیسی، باستیل است که در تاریخ ۴ مارس ۲۰۱۳ در انگلستان منتشر شد. این آلبوم در لندن ضبط شده است.
متن همهٔ ترانه ها توسط دن اسمیت نوشته شده است.
• درگاه موسیقی

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:نزاع

ویکی واژه

دشمنی، عداوت.
خصومت

جمله سازی با خصومت

قوله قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ میگوید ای پیغامبر ما! ای رسول و فرستاده ما! ای سفیر درگاه ما! ای باز مملکت ما! ای دلال شریعت ما! ای شفیع مجرمان، و ای خاتم پیغامبران، آن بیگانگان را گوی أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ چه خصومت سازید با ما؟
با کافر رومی تو خصومت چه کنی چون کافر تو درون پیراهن تُست

جیمز کلیول، یکی از نسل نویسندگان مردی که در بوته جنگ جهانی دوم شکل گرفت، تجربهٔ جنگی بسیار سخت تری نسبت به همتایانش مانند نورمن میلر، جیمز جونز، هرمان ووک، گور ویدال و جی. دی. سلینجر داشت. به عنوان یک مرد جوان تقریباً بیست ساله، در آغاز خصومت‌ها در جنگ اقیانوس آرام، خود را در برابر یورش ژاپن به شبه جزیره مالایا دید. 

شما کودکان را به سر هوش نیست خصومت سگالی برین پوست چیست؟
بر عنادش همه بستند کمر ز اهل طریق او نفرمود بر اینگونه خصومت تصدیق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال جذب فال جذب فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت