خمری

لغت نامه دهخدا

خمری. [ خ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به خمر: لون خمری؛ سیاهی که بسرخی زند. ( از اقرب الموارد ):
نوروز درآمد ای منوچهری
با لاله سرخ و با گل خمری.منوچهری ( از شمس قیس رازی ).
خمری. [ خ ُ ] ( ص نسبی ) منسوب است به خمر که عبارت باشد از مقنعه. ( از انساب سمعانی ).

فرهنگ فارسی

منسوبست به خمر که عبارت باشد از مقنعه

جمله سازی با خمری

وی در ۲۳ اسد/مرداد ۱۳۹۲ در مسیر پلخمری - دوشی توسط مین جاده‌ای مورد حمله قرار گرفت و ۳ محافظ وی کشته و ۲ محافظ دیگر وی زخمی شدند. در این حمله به وی آسیبی نرسید.
هر کس که با تو سرکشد گردون بر او خنجر کشد خمری‌ که از دن برکشد دردی بود آغاز دن
رو مکن مستی از آن خمری کز او زاید غرور غره آن روی بین و هوشیار خویش باش
او در شعرگویی سهل ممتنع بود. هجو، وصف، خمریات و غزل و مجون با رنگ و بویی از حکمت سرود. در موضوعات مربوط به مرگ، خوش‌پرداخت بود. همچنین به رثا پرداخت.
به روز آرایش مکتب شبانگه زینت ملعب ضیاء روز و شمع شب شکر لب بر کسان خمری
این معبد بزرگترین بنای مذهبی در جهان است و معماری اصیل خمری را می‌توان در آن مشاهده نمود. انگکور وات که اصلی‌ترین جاذبهٔ گردشگری کامبوج است، نشان ملی آن کشور نیز به‌شمار می‌آید و طرح آن بر روی پرچم کامبوج نیز نقش بسته است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویداد یعنی چه؟
رویداد یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز