کلمه «خانم» در زبان فارسی یک واژه احترامآمیز است که برای خطاب قرار دادن یا نام بردن از زنان بهکار میرود. این واژه در کاربردهای مختلف میتواند معانی و بارهای معنایی متفاوتی داشته باشد:
عنوان احترامآمیز برای زنان: خانم معادل مؤنث واژه «آقا» است و برای احترام به زنان در موقعیتهای رسمی و غیررسمی بهکار میرود، مانند: خانم دکتر. در این حالت، این واژه پیش از نام یا عنوان خانوادگی فرد میآید و نشاندهنده ادب، احترام و رسمیت است.
اشاره به بانویی متأهل یا بالغ: گاهی از این واژه برای اشاره به زنان متأهل یا زنان بالغ، بدون ذکر نام یا عنوان خاص، استفاده میشود. بهعنوان مثال: یک خانم پشت خط است.
کاربرد در محیط خانواده: در فرهنگ سنتی، مرد خانواده ممکن است همسر خود را با این لفظ خطاب کند. در اینجا این واژه به معنی «بانوی خانه» است و نشاندهنده جایگاه محترمانه زن در خانه است.
ریشه واژهشناسی: این کلمه از واژه ترکی «خانیم» گرفته شده که خود مؤنثِ «خان» است. «خان» عنوانی بوده برای حکام و بزرگان در اقوام ترکزبان، و «خانُم» در اصل به همسر خان یا زن صاحبمنصب گفته میشدهاست.
معادلهای دیگر در زبانهای دیگر: این کلمه در انگلیسی معادل Ms ،Mrs ،Lady یا Madam است (بسته به موقعیت و تأهل). در عربی میتوان معادلهایی مانند «سیدة» یا «آنسة» را در نظر گرفت.
خانم. [ ن ُ ] ( ترکی، اِ ) بانو. خاتون. بی بی. ( ناظم الاطباء )، جُرَّه. ستی. خدیش. کدبانو. بیگم:
جان به لب عاشق بیدل رسد
با غمزاتی که تو خانم کنی.ایرج میرزا. || لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان درآید چون مهرانگیزخانم. || فاحشه. جنده. زانیه.
(نُ ) [ تر. ] (اِ. ) ۱ - زن بزرگ زاده. ۲ - عنوانی که برای احترام، پیش یا پس از نام زنان گفته می شود.
۱. زن بزرگ زاده.
۲. برای احترام به نام زنان افزوده می شود.
۳. زن، دختر.
۴. همسر، زن.
بانو، خاتون، زن بزرگزاده، کلمه احترام برای زنان
( اسم ) ۱ - زن بزرگزاده ونجیب خاتون. ۲ - عنوان احترام آمیز که باول و آخر نام زنان افزایند: خانم راضیه پروین خانم. ۳ - زوجه زن ( درین صورت باضافه آید ): خانم مهندس آشوری. ۴ - فاحشه روسپی.
اسم: خانم (دختر) (ترکی)
معنی: کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل
واژۀ ترکی به معنی بانو، خاتون و بی بی. در اصل به معنی زوجۀ خان است و در آغاز از القاب زنان درباری بود. این واژه برابر حرّه و سِتّی در اصطلاح قدماست و امروزه به معنی مطلق بانوی محترم به کار می رود. گویا نخستین کتابی که در آن واژۀ خانم آمده، ظفرنامه شامی است. در دورۀ تیموریان، نخستین زن پادشاه را خانم، دومین زن را کیچیک خانم (= خانم کوچک) و دیگر زنان را قمه/قما می خواندند. در روزگار صفویه نیز زنان غیرعقدی شاه چنین لقبی داشتند، اگرچه در پایان نام شماری از دختران شاه نیز لفظ خانم آمده است. در دورۀ قاجاریه و پس از آن لفظ خانم، غالباً به معنای بانوی محترم به کار آمده است.
(احترام آمیز): هنگام خطاب به زنان و دختران یا در صحبت کردن از آنان به کار میرود. مقابل آقا.
دکتر کزازی در مورد واژه ی " خانم" می نویسد : ( ( خان به معنی معدن است؛ آن را ریختی از کَن، بُن ِ اکنون از کندن، می انگارم. ریختی دیگر از آن خان می تواند بود که در خانیگ xānig پهلوی و " خانی " پارسی به معنی چشمه به کار برده شده است. ) ) ( ( زخاور بیاراست تا باختر پدید آمد از فرّ او کان زر ) ) ( نامه ی باستان، جلد اول، میر جلال الدین کزازی، 1385، ص 224. )
منسوب به خان، ارباب.
زن بزرگ زاده.
لقبی محترمانه برای زنها. نامی مغولی است.[۱]
↑ خانم ریشه ترکی دارد اما این اصطلاح از آذربایجان تا مغولستان نشر یافته نه بلعکس.
💡 مسجد جامع شاه آباد و قلعه ی زهرا خانم از معدود آثار باقی مانده از دوران گذشته هستند.
💡 آزاده خانم و نویسندهاش با نام فرعی آشویتس خصوصی دکتر شریفی، رمانی از رضا براهنی است. سبک این رمان پستمدرن است.
💡 زن قاضی است خانم اشرف صاحب اعتبار و مجد و شرف
💡 احمدعلی میرزا پسر نوزدهم فتحعلیشاه بود. او در سال ۱۲۴۵ قمری حاکم خراسان شد. وزارت او در حکومت خراسان بر عهده میرزا موسی منجمباشی بود.احمدعلی میرزا صاحب چندین فرزند بود. یکی از دخترانش گلین خانم نخستین همسر عقدی ناصرالدین شاه و مادر اولین ولیعهد او سلطان محمود میرزا بود.
💡 ز من مترس که خانم تُرا خطاب کنم ازو بترس که همشیره ات خطاب کند