تاویلی

لغت نامه دهخدا

تأویلی. [ ت َءْ ]( ص نسبی ) منسوب به تأویل و تفسیر سخن:
چون بمشکلهای تأویلی بگیرم راهشان
جز بسوی زشت گفتن ره ندانند ای رسول.ناصرخسرو.رجوع به تأویل شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به تاویل و تفسیر سخن

ویکی واژه

تأویلی
مربوط به تأویل، دارای امکان تأویل شدن.

جمله سازی با تاویلی

وی با استتناد به روایات تاویلی و باطنی از اهل بیت معتقد به وجود باطنی برای ایات قرآن می باشد.
در آن سخن اگر آرم شکی و تاویلی زلات وعزی یکباره گشته ام بیزار
به طول و رغبت بی شبهتی و تاویلی زبان و نیت دلراست از درون و برون
چون به مشکل‌های تاویلی بگیرم راهشان جز بسوی زشت گفتن ره ندانند، ای رسول
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کصکش بیناموس
کصکش بیناموس
اسرع وقت
اسرع وقت
کس کش
کس کش
فال امروز
فال امروز