گل یا شکوفه، ساختار زایشی در گیاهان گلدار یا نهاندانه است. وظیفه زیستشناختی آن، فراهم کردن شرایط برای ترکیب سلولهای زایشی نر (اسپرم) و ماده (تخمزا) است. این فرآیند از طریق گردهافشانی که میتواند توسط حشرات، باد یا آب انجام شود، صورت میگیرد. پس از لقاح، دانه تشکیل میشود که به تولید مثل کمک میکند. آن ها تأثیر زیادی بر روحیه انسانها دارند. میتوان آن را به عنوان جوانهای در نظر گرفت که برای تولید مثل گیاه مادر تغییر شکل یافته است. در این فرآیند، برگها از نظر شکل و رنگ دچار تغییرات زیادی میشوند و این برگهای تغییر یافته به نام گل شناخته میشوند. میتوانند به آسانی پیوند دو نژاد مختلف را تسهیل کنند، ترکیب اسپرم و تخمزا از گلهای مختلف در یک گونه یا درون گونه خود افزایش یابند، ترکیب اسپرم و تخمزا در همان گونه. برخی از آن ها بدون نیاز به لقاح، دیاسپور تولید میکنند. آن ها دارای اسپورانژیا هستند که حاوی گامتوفیت میباشند و منجر به تولید میوه و دانه میشوند. برخی از آن ها در مراحل تکامل خود برای حیوانات جذاب هستند و این جذابیت باعث میشود که حیوانات به عنوان گردهافشان آنها عمل کنند.
گل
لغت نامه دهخدا
1- کاسه از مجموع برگهای سبزرنگ به نام کاسبرگ تشکیل یافته و در قسمت خارجی گل دیده میشود و غنچه را میپوشاند. 2- جام، مجموع گلبرگهای یک گل جام آنرا تشکیل میدهند. 3- نافه یکی از قسمتهای اساسی گل میباشد و جزو دستگاههای مولد آن بشمار میرود و از عده زیادی میله های باریک به نام پرچم که مانند قطعات دیگر گل از تغییر شکل و برگ بوجود آمده و کلروپلاست خود را از دست داده است تشکیل یافته ومولد دانه گرده و گامت نر میباشد. 4- مادگی دستگاهی است که مانند جام و نافه از برگهای تغییر شکل یافته ای که کارپل نامیده میشوند تشکیل یافته است و مولدتخمک و گامت ماده میباشد. و رجوع به گیاه شناسی ثابتی از صص 408-422 شود:
دانش و خواسته است نرگس و گل
که به یکجای نشکفند بهم.شهیدبلخی.مجلس باید بساخته ملکانه
از گل و از یاسمین و خیری الوان.رودکی.نهاده زهر بر نوش و خار هم بر گل
چنانکه باشد جیلانش از بر عناب.بوطاهر.باد برآمد بشاخ سیب شکفته
بر سر میخواره برگ گل بفتالید.
فرهنگ معین
باقالی (گُ ) (ص. ) دارای خال ها یا لکه های رنگی در یک زمینة مشخص.
( ~. ) [ انگ. ] (اِ. ) ۱ - دروازه، در بازی هایی مانند فوتبال، جایی که باید توپ داخل آن شود تا امتیاز به دست بیاید. ۲ - امتیازی که پس از عبور توپ از دروازه یا سبد یک تیم به تیم مقابل تعلق گیرد.
(گِ ) [ په. ] (اِ. ) خاک آمیخته با آب.، در جایی را ~گرفتن کنایه از: جایی را یک باره تعطیل کردن.
(گَ ) (اِ. ) (عا. ) گردن، گلو.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ( فوتبال ) درواز. فوتبال
دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه.
فرهنگ اسم ها
معنی: نام زنی در منظومه ویس و رامین
جملاتی از کلمه گل
می در میان سفره و گل بر کنار آب گویند بهر دیده و دل داروئی نکوست
آمد ز خرابات بتم مست و خراب بر گرد گل از کلاله صد حلقه و تاب
من که خروبم خراب منزلم هادم بنیاد این آب و گلم