واژهی شِراء در زبان عربی، مصدر ثلاثی مزید و بهمعنای مالک شدن از راه بیع و معامله است. این واژه در منابع معتبر لغوی عربی، همچون تاجالعروس، با این تعریف شناخته میشود. در فرهنگهای دیگر مانند منتهیالارب و اقربالموارد نیز بر همین مفهوم تأکید شده و به ویژگی مهم آن، یعنی از اضداد بودن، اشاره گردیده است. این واژه در زمرهی اضداد یا واژههای دارای دو معنای متضاد قرار میگیرد. به این ترتیب که هم به معنای خریدن و هم به معنای فروختن به کار میرود. برای نمونه، در کتاب غیاثاللغات و نیز ترجمانالقرآن جرجانی، هر دو معنای خرید و فروش برای آن ذکر شده است. این پدیدهی زبانی، نشاندهندهی غنای تاریخی زبان عربی و اهمیت فهم دقیق مفهوم واژه بر اساس بافت جمله است. بنابراین، هنگام مواجهه با این واژه در متون کهن یا احکام فقهی، باید به سیاق جمله و موضوع بحث توجه ویژهای داشت تا معنای درست آن، که میتواند یکی از دو طرف معامله باشد، به درستی استنباط شود. این ویژگی، بر ضرورت رجوع به منابع معتبر و بررسی جایگاه واژه در کلام، برای جلوگیری از هرگونه اشتباه در تفسیر، تأکید میکند.
شراء
لغت نامه دهخدا
- بیع و شراء؛خرید و فروش:
ازبهر قضا خواستن و خوردن رشوت
فتنه همگان بر کتب بیع و شرایند.ناصرخسرو.|| گوشت را در آفتاب گذاشتن تا خشک شود. ( از منتهی الارب ). گوشت را گستردن. ( از تاج العروس ). || جامه را در آفتاب گذاشتن تا خشک شود. ( از منتهی الارب ). گستردن جامه. ( از تاج العروس ). || در آفتاب گذاشتن پینو ( کشک ) را تا خشک شود. || افسوس کردن بر کسی. || خوار و حقیر نمودن کسی را. ( از منتهی الارب ). || پیشی کردن از قوم به ذات خود و جنگ کردن بجای ایشان و در حضور سلطان رفتن و سخن گفتن از طرف ایشان. || گرفتار گردانیدن کسی را خدای به علت شری. ( از منتهی الارب ).
شراء. [ ش َ ] ( ع اِ ) لغتی است در شری به معنی ناحیه. ( از اقرب الموارد ). رجوع به شری شود.
شراء. [ ش َ ] ( اِخ ) نام کوهی است در دیار بنی کلاب و شراء دو جایگاه است: یکی شراء بیض از آن بنی کلاب و دیگر شراء سوداء متعلق به بنی عقیل در قسمت آخر اعراف عمره. ( از معجم البلدان ). || گویند دو قریه است که در پشت ذات عرق واقع و بالای آنها یک کوه دراز موسوم به مسولا است. ( از معجم البلدان ).
شراء. [ ش َ ] ( اِخ )...بالا. از دهستانهای بخش وفس شهرستان اراک. شراء از دو دهستان بالا و پایین و از 108 قریه بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمعیت آن در حدود 50000 تن است.مرکز دهستان قصبه خنداب است. محصول آن غلات و انگورو آب آن از رودخانه است. به اصطلاح محلی به این دهستان چراء میگویند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
شراء. [ ش َ ] ( اِخ )...پایین. در خاور شهرستان همدان واقع شده است و خود شراء بدو قسمت بالا و پایین تقسیم میشود بالا جزء شهرستان اراک و شراء پایین در شهرستان همدان بین سه بخش: رود، رزن وکبودراهنگ تقسیم شده است. سکنه این دهستان در حدود 17 هزار تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، حبوبات، انگور و لبنیات ومختصر صیفی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
لفظ شراء هر چند در لغت از اضداد بوده و معنی بیع و نیز اشتراء را افاده می کند لیکن در عرف بیش تر در اشتراء (خرید) بکار می رود و استعمال آن در بیع قلیل است.
و بدین جهت استعمال آن در ایجاب نیازمند به قرینه معینه است.
ویکی واژه
خرید.
فروش.
جمله سازی با شراء
دسته ی اول: آن طایفه اند که وطن اصلی و مسکن حقیقی خود را بواسطه ی تجارت دنیا فانی و شراء مستلزات شهوانی لحظه ای فراموش نکنند.