نسترن

اسم دخترانه نسترن دارای معانی زیبا و دلنشینی است که به شرح زیر می‌باشد:

نام نوعی گل زیبا

نسترن به معنای یک نوع گل زیبا است که شبیه به گل رز می‌باشد، اما کوچک‌تر و کم‌پرتر از آن است. این گل به رنگ‌های صورتی، سفید یا زرد دیده می‌شود و از خانواده گل سرخ است. نسترن به عنوان یک گل خوشبو و زیبا، نماد لطافت و زیبایی در طبیعت است.

رخسار و بناگوش معشوق

به طور مجازی، نسترن به معنای رخسار و بناگوش معشوق نیز تفسیر می‌شود. این ویژگی‌ها نشان‌دهنده‌ی زیبایی و جذابیت در چهره و شخصیت فرد است و به نوعی به او احساس خاص بودن و دلربایی می‌بخشد.

لغت نامه دهخدا

نسترن. [ ن َ ت َ رَ ] ( اِ ) نستر. نسترون. نسرین. پهلوی: نسترون. گلی است از انواع گل سرخ و به اندام کوچکتر از گل سرخ و در هر شاخه چندین گل با هم شکفد، به رنگهای مختلف سفید و صورتی و سرخ دیده می شود. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). نسترون. گلی سفید و خوشبوی باشد. ( برهان قاطع ). گلی است سفید و خوشبوی که به هندی سپوتی گویند و آن [ را ] اقسام باشد: پنج برگ و صدبرگ، و گل کوزه و گل مشکین و گل مشکیجه نیز گویند و به عربی نیز نستر و نسترن خوانند ونسرین هم به همان معنی است. ( از فرهنگ نظام ) ( از آنندراج ). دلیک. بنکل. علیق الکلب. شجرةالعلیق. ورد کلبی. رنگ گل. گلاسکانه. گیل دیک. گیله دیک. دیلیک. کلیک. نسرین. جلنسرین. گلنسرین. وردالذکر. گل نر. گونه های بسیاری از آن در جنگلهای شمال و ارتفاعات فوقانی هست که گل زرد و گل دوروی و گل گنده از گونه های معروف آن است و گونه های بسیار دیگری در ایران هست که نامهای محلی آن را نیافته اند. ( یادداشت مؤلف )

فرهنگ معین

(نَ تَ رَ ) (اِ. ) گلی است خوشبوی به رنگ سرخ یا سفید که درختش خاردار است.

فرهنگ عمید

۱. گلی خوش بو به رنگ سرخ یا سفید، کوچک تر از گل سرخ که در هر شاخه اش چندین گل شکفته می شود، ترن.
۲. درختچه خاردار این گل: سر نسترن را ز موی سپید / سیاهی ده از سایهٴ مشک بید (نظامی۵: ۷۷۴ ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - یکی ازگونه های وحشی وخودروی گل سرخ است که پایه پیوندبرای انواع گل سرخ قرارمیگیردگلاسکانه بنکلشجرهالعلیق ایت مورنی کلیک (ازجوشانده ریشه این درخت درمعالجه مرض هاری استفاده میشودونیز میوهاش بعنوان قابض درتداوی بمصرف میرسد ): نسترن لولوی بیضادارداندرمرسله ارغوان لعل بدخشی دارداندرگوشوار. ( فرخی.چهارمقاله.۶٠ دیوان فرخی.عبد. ۲ ) ۱۷۷ - رخساروبناگوش معشوق: بصدهزارکرشمه بزلف درنگرد چوبادسنبلش ازنسترنش بردارد. ( عثمان مختاری.چا.همائی.۵۴ ) یانسترن پرپر.گل رشتی.یانسترن زرد.گل زرد.یانسترن سفید.گونه ای نسترن که دارای گلهای سفیداست.یانسترن عطری.گونه ای نسترن که دارای گلهای قرمزومعطراست نسترن قرمز.یانسترن قرمز.نسترن عطری.

فرهنگ اسم ها

اسم: نسترن (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: nastaran) (فارسی: نَسترن) (انگلیسی: nastaran)
معنی: نام نوعی گل زیبا، ( در گیاهی ) گلی شبیه رز ولی کم پَرتر و کوچک تر از آن به رنگ های صورتی، سفید یا زرد، گیاه این گل که درختچه ای افراشته یا پراکنده از خانواده ی گل سرخ است، ( در قدیم ) ( به مجاز ) رخسار و بناگوش معشوق، ( در گیاهی ) گلی شبیه رُز ولی کم پَرتر و کوچکتر از آن به رنگ های صورتی، گلی شبیه رز به رنگهای صورتی، سفید و زرد

جملاتی از کلمه نسترن

گاه چون پاشیده برگ نسترن بربرگ بید گه چو لؤلؤ ریخته بر روی کحلی پرنیان
نسترن می طلبد از بدنت خوشبویی رخت گل می برد از پیرهنت خوشبویی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم