سنا

سنا

معانی لغوی:

نور و درخشش: این واژه معمولاً به نوری که از منبعی ساطع می‌شود، اشاره دارد و می‌تواند به زیبایی و روشنی نیز دلالت کند. این مفهوم در ادبیات و هنر به عنوان نمادی از امید و زندگی نیز به کار می‌رود.

بلندی و رفعت: سنا می‌تواند به معنای بلندی در فضا، مانند کوه‌ها یا ساختمان‌ها، و همچنین به معنای رفعت در مقام و جایگاه اجتماعی یا معنوی به کار رود. این معانی به نوعی با ویژگی‌های انسانی و تلاش برای رسیدن به اهداف بلند مرتبط است.

نام دخترانه: 

سنا به عنوان یک اسم دخترانه نیز شناخته می‌شود و در فرهنگ‌های مختلف به کار می‌رود. این اسم  به معنای درخشش و زیبایی تعبیر می‌شود و به همین دلیل محبوبیت خاصی دارد.

نام مجلس: 

سنا به معنای مجلس اعیان یا مجلس شیوخ است. این مجلس شامل سالخوردگان و رجال معروف است و اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور برگزیده می‌شوند. این مجلس در کنار مجلس شورا در برخی از کشورها به امر قانون‌گذاری می‌پردازد.

نام گیاه:

سنا همچنین به عنوان نام یک گیاه گرمسیری شناخته می‌شود که دارای برگ‌های باریک، گل‌های کبود یا زردرنگ و دانه‌های ریز است. این گیاه می‌تواند تا ۶۰ سانتی‌متر بلند شود و برگ آن به عنوان ملین و مسهل استفاده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

سنا. [ س َ ] ( ع اِ ) روشنی کمتر از ضیا و نور. ( غیاث ). روشنی. ( آنندراج ) ( غیاث )( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59 ):
چو چرخ مرکز جاه ترا شتاب و سکون
چو طبع آتش رأی ترا سنا و ضیا.مسعودسعد.خداوندا سنایی را سنایی ده تو در حکمت
چنانک از وی به رشک آید روان بوعلی سینا.سنایی.از سنا برق آتش شمشیر
عرشیان را سنا فرستادی.خاقانی.اگر خسیس برمن گرانسر است رواست
که او زمین کثیف است و من سماء سنا.خاقانی.
سنا. [ س َ ] ( ع اِ ) چوبی باشد که بدان مسواک کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). || گیاهی است مسهل و بهترین آن مکی میباشد. ( برهان ). نام گیاهی است که آن اسهال میکند. گیاهی است که سناء مکی گویند. ( غیاث ). گیاهی است از تیره پروانه داران ( سبزی آساها ) که دارای چند گونه است و از گیاهان بومی نواحی گرم سودان ( آفریقا ) و آسیای صغیر و عربستان و جنوب ایران میباشد. برگهایش متناوب و مرکب ( دارای 3 تا 9 زوج برگچه ) بدون برگچه انتهایی است، گلهایش زردرنگ و میوه اش نیاک و محتوی چند دانه است. میوه و برگ مختلف سنا دوای تلخ مسهلی است که بصورت دم کرده یا پودر بکار میرود، عشرق. گونه های آن:
1 - سنای اسکندریه؛ گونه ای از سنا که در مصر و سودان و اطراف نیل ( در نواحی کوهستانی شمال و مغرب خرطوم ) بحد وفور میروید و یکی از انواع سناهای دارویی است. برگهایش از سنای هندی کوچکتر است وسنایی که در بازار به این اسم عرضه میشود مخلوطی ازسناهای مختلف است: سنای مکی، سنای حجازی، مهار، سنای مکی آغاجی، سنای مکی. 2 - سنای بری؛ قدقدک. 3 - سنای هندی؛ گونه ای از سنا که بحد وفور در عربستان و آفریقا و سواحل سومالی تا موزامبیک میروید، ولی امروز بیشتر در جنوب هندوستان کشف میشود و یکی از انواع سناهای دارویی است. میوه اش تقریباً بدون انحنا و برگچه هایش در قاعده کمی نامتقارن است. سنای هندوستانی. ( از فرهنگ فارسی معین ).
سنا. [ س ِ ] ( فرانسوی، اِ ) مجلس سالخوردگان که اعضای آن سران روحانی و غیرروحانی ملت اند. ( ایران باستان ). مجلسی که اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور برگزیده شوند. مجلس اعیان.
- سنای پانصدنفری؛ سنای پانصدنفری مجلسی بود که کلیس تنس در سال 510 ق.م. از تریبوس های ده گانه آتن در آن شهر تأسیس کرد. عده اعضای سناتا آن زمان چهار نفر بود. کلیس تنس به طرفداری طبقات پست مقرر داشت که هر یک از تریبوس های ده گانه پنجاه نفر عضو انتخاب کند و بدین طریق عده اعضای سنا را به پانصد نفر رسانید. ( تاریخ تمدن قدیم ایران ).

فرهنگ معین

(سَ ) [ ع. ] (اِ. ) گیاهی است از تیرة پروانه واران (سبزی آساها ) که دارای چند گونه است. برگ هایش متناوب و مرکب بدون برگچة انتهایی است. گل هایش زرد رنگ و میوه اش نیامک و محتوی چند دانه است. میوه و برگ مختلف سنا دوای تلخ مسهلی است که به صورت دم کرده یا پو
(س ) [ فر. ] (اِ. ) مجلسی که اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور برگزیده شوند.

فرهنگ عمید

مجلسی که در کنار مجلس شورا در برخی از کشورها، به امر قانون گذاری می پردازد.
۱. ضیا، روشنایی، روشنی، فروغ.
۲. رفعت، بلندی.
گیاهی گرمسیری با برگ های باریک، گل های کبود یا زردرنگ و دانه های ریز که بلندیش تا ۶۰ سانتی متر می رسد و برگ آن ملین و مسهل است و به صورت دم کرده، پودر و قرص به کار می رود. برای درمان تنگی نفس، قولنج و سیاتیک به کار می رود.

فرهنگ فارسی

مجلس اعیان، مجلس شیوخ، سالخوردگان رجال معروف
( اسم ) مجلسی که اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور بر گزیده شوند مجلس اعیان. توضیح تعداد نمایندگان مجلس سنا در ایران ۶٠ تن بود که ۳٠ تن منتخب ملت و ۳٠ تن منتخب شاه که ( ۱۵ تن از تهران و ۱۵ تن از شهرستانها )
روشنی کمتر از ضیا و نور

فرهنگ اسم ها

اسم: سنا (دختر، پسر) (عربی) (طبیعت، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sanā) (فارسی: سَنا) (انگلیسی: sana)
معنی: روشنایی، فروغ، بلندی، نام گیاهی دارویی از خانواده گل ارغوان، ( در گیاهی ) گروهی از گیاهان درخچه ای یابوته ایِ گرمسیری و خودرو از خانواده گل ارغوان که برگچه و میوه ی آنها مصرف دارویی دارد، روشنایی نور بلندی رفعت

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَنَا: روشنی
معنی صُنْعَ: آفرینش - ساختن - عمل کردن
ریشه کلمه:
سنو (۲۰ بار)
روشنی راغب گوید: الضوء الساطع. نزدیک است روشنائی برقش چشمها را از بین ببرد. این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است.
سنا
سنا
سنا
سنا

جملاتی از کلمه سنا

به بام جهان برشوی چون سنایی گرت هم سنایی کند نردبانی
شور شوری در سرت سنگ سنا بر سینه ات نه در این سر هوش داری نه در آن سینه صفا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم