دکتر

دکتر

این عنوان به فردی اطلاق می‌شود که دارای مدرک دکترا، بالاترین درجه علمی دانشگاهی، است. در برخی کشورها، این عنوان به عنوان یک لقب رسمی شناخته می‌شود. این عنوان پس از نگارش و دفاع از رساله دکترا در برابر هیئت آزمون به افراد اعطا می‌شود و دارنده آن می‌تواند آن را به‌طور رسمی در شناسنامه خود ثبت کند. مدرک دکترا معمولاً پیش‌نیاز دستیابی به مقام استادی یا پروفسوری در دانشگاه‌ها به شمار می‌آید. لازم به ذکر است که عنوان پروفسور به معنای آموزگار یا مدرس، یک لقب یا درجه آکادمیک نیست، بلکه به عنوان یک شغل شناخته می‌شود. اولین مدرک دکترا در سال ۱۲۱۹ میلادی در دانشگاه بولونیای ایتالیا، که قدیمی‌ترین دانشگاه اروپا به شمار می‌رود، اعطا شده است. نوع افتخاری این عنوان که شخصیت جایزه‌ای داراست، بدون هیچ‌گونه پیش شرط تحصیلاتی یا نوشتن رساله، از طرف دانشگاه‌ها به خاطر زحمات، پشتکار و غیره به اشخاص نمونه اعطاء می‌گردد. افتخاری بودن این عنوان می‌بایستی در مدارک، امضاء و شناسه‌های دیگر دقیقاً مشخص شود. در این رابطه اغلب از مخفف .Dr. h. c استفاده می‌شود (Dr. honoris causa). مشخص نکردن عنوان افتخاری طبق قوانین مدنی هر کشوری جرم محسوب می‌شود.

لغت نامه دهخدا

دکتر. [ دُت ُ ] ( فرانسوی، اِ ) عنوانی برای کسی که درجات عالی علمی را بپیماید. آنکه بالاترین مراحل علمی را طی کرده در رشته ای به درجه اجتهاد رسیده: دکتر ادبیات، دکتر حقوق، دکتر فلسفه... ( فرهنگ فارسی معین ). دارنده درجه دکتری، که عالی ترین درجه ای است که دانشگاهها اعطا می کنند. این لفظ در دوره رومیان به هر کس که درس می داد گفته میشد. در اواخر قرون وسطی عنوانی افتخاری بود برای کسانی که بجهت فضایل شخصی و علم و دانش شهرت داشتند و در این صورت معمولاً صفتی که خصوصیت شخص محسوب میشد به آن ملحق می کردند. با سازمان یافتن دانشگاهها در قرون 12 و 13 میلادی مقرراتی برای حق تدریس و استعمال عناوین دانشگاهی وضع شد، و این عناوین در آغاز جواز تدریس بود.بتدریج که نظام درجه ای در کار آمد، درجات دکتر و «ماستر» که تا آن زمان کمابیش معادل بشمار می آمدند، ازیکدیگر متمایز شدند و درجه «بَچِلر» یا لیسانس شرطمقدماتی نیل به این درجات گردید. امروزه اتمام تحصیلات معین و نوشتن رساله دکتری یا «تز» قابل قبول تقریباً در همه جا شرط لازم نیل به درجه دکتری است. ( از دایرةالمعارف فارسی ). مرحوم دهخدا طی چند یادداشت چنین آورده اند: این کلمه از «دستور» ایرانی به معنی رئیس و پیشوا در دین زردشتی آمده است. و کلمه دستور تا امروز به معنی رئیس دینی زرتشتی باشد و نیز علمای بزرگ را، حتی در دوره اسلام، دستور می نامیدند و این کلمه به معنی دکتر اروپایی معمول بوده است، چنانکه حکیم عمربن ابراهیم نیشابوری را به همانگونه که حجةالحق می گفتند «دستور» نیز میخواندند. ابوالحسن بیهقی ( متوفی در حدود 565 هَ. ق. ) در کتاب خود موسوم به حکماء الاسلام ( تتمه صوان الحکمة ) در ترجمه حکیم خیام نیشابوری گوید الدستور الفیلسوف حجةالحق عمربن ابراهیم الخیام. و این کلمه بتوسط مسیحیان ایرانی در اول داخل کلیسا شده و سپس از آنجا تعمیم یافته و به دیگرتشکیلات علمی و ادبی راه یافته است. و از جمله دستورهای مسیحی یکی یوحنا الدمشقی است که در قرن هشتم مسیحی میزیسته است - انتهی. و رجوع به ترکیب ذیل شود.
- دکتر کلیسا؛ عنوانی است که کلیسای کاتولیک رومی به بعضی از فضلای پیرو آن کلیسا اعطا کرده است. از شرایط نیل به این عنوان خدمات عمده به پیشرفت اصول عقاید کلیسا و تقوای بسیار است. از نخستین دکترهای کلیسا در شرق قدیس یوحنای زرین دهن و قدیس باسیلیوس، و در غرب قدیس گرگوریوس کبیر، قدیس آمبروسیوس، قدیس آوگوستینوس، و قدیس هیرونوموس را می توان نام برد. ( از دایرةالمعارف فارسی ).

فرهنگ معین

(دُ تُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - کسی که بالاترین مراحل علمی را طی کرده و در رشته ای به درجة اجتهاد رسیده باشد. ۲ - پزشک، داروساز.

فرهنگ عمید

۱. پزشک، طبیب.
۲. کسی که بالاترین درجه و رتبه را در یکی از رشته های علمی (پزشکی، حقوق، ادبیات، فلسفه و غیره ) از دانشگاه گرفته باشد.

فرهنگ فارسی

عالم، حکیم، کسی که بالاترین درجه درطب داشته باشد
( اسم ) آنکه بالاترین مراحل علمی را طی کرده در رشتهای بدرجه اجتهاد رسیده: دکتر ادبیات دکتر حقوق دکتر فلسفه. ۲ - ( معمولا ) دکتر طب پزشکی که دارای رتبه دکتری است.

جملاتی از کلمه دکتر

فاطمی آن دکتر علم حقوق آن به‌عدالت زده در شهر بوق
درین اثنا کف پایم تول کرد برآمد دمّل و دکتر عمل کرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم