این واژه در زبان فارسی دارای تلفظها، معانی و ریشههای متفاوتی است که در منابع لغوی بهتفصیل به آن پرداختهشده است. در تلفظ نخست [دِ]، این واژه بهصورت حاصلمصدر از مادهٔ مضارع ده، از فعل دادن تشکیل شده و همواره در قالب ترکیبهایی مانند فرماندهی، ناندهی و روزیدهی بهکار میرود. این شکل از واژه بیانگر مفهوم عمل دادن یا بخشیدن است و در ساختارهای دستوری فارسی نقش مهمی ایفا میکند. در تلفظ دوم [دَهْیْ]، ریشهای عربی دارد و بهصورت مصدر به معنای زیرک گردیدن، تیزهوش شدن یا بلایی به کسی رساندن بهکار میرود. همچنین بهصورت اسم مصدر، بر دارا بودن کیفیتهایی چون زیرکی، کاردانی و تیزفهمی دلالت دارد. صفت نسبی دهی در این کاربرد، برای توصیف فردی هوشمند و باکیاست بهکار میرود که جمعهای آن بهصورت دهاة و دهون ذکرشده است. در کاربرد سوم [دِ]، بهصورت صفت نسبی منسوب به ده معنا مییابد و به امور مربوط به روستا یا افراد ساکن در آن اشاره دارد. این معنا در متون کلاسیک فارسی نیز بهچشم میخورد؛ چنانکه سعدی در بوستان و ناصرخسرو در دیوان خود از این واژه در اشاره به زندگی و ویژگیهای روستایی استفاده کردهاند و بر غنای ادبی و معنایی آن افزودهاند.
دهی
لغت نامه دهخدا
دهی. [ دَهَْ ی ْ ] ( ع مص ) زیرک گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || زیرک وتیزهوش گفتن کسی را و منسوب کردن به زیرکی و یا عیب و نقص کردن یا عاهت و بلا رسانیدن به کسی.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || رسیدن به کسی دواهی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کسی را بلایی رسیدن. ( المصادر زوزنی ) ( از تاج المصادر بیهقی ).
دهی. [ دَهَْ ی ْ ]( ع اِمص ) زیرکی و کاردانی و تیزی ذهن و جودت رأی وجودت فهم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
دهی. [ دَ ] ( ع ص ) رجل دهی؛ مرد زیرک و تیزفهم. ج، دُهاة و دهون. ( ناظم الاطباء ).
دهی. [ دَ هی ی ] ( ع ص ) عاقل.ج، ادهیة و دُهَواء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
دهی. [دِ ] ( ص نسبی ) منسوب به ده. || قروی. روستایی. دهقان. ده نشین. ( یادداشت مؤلف ):
چو زر و سیم و سرب و آهن است و مس مردم
ز ترک و هندی و شهری و رهگذار و دهی.ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 490 ).در آن ده که طالع نمودش بهی
دهی را ببخشید فرماندهی.سعدی ( بوستان ).و رجوع به دهقان شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
دهی (مهرستان). دهی یا دیهی، روستایی در دهستان دهی بخش مرکزی شهرستان مهرستان در استان سیستان و بلوچستان ایران است. این روستا، مرکز دهستان دهی است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۶۸۵ نفر ( ۱۶۲ خانوار ) بوده است.
جمله سازی با دهی
اهلی سیه کنیم جهانی چو روز خود گر شرح دود دل بزبان قلم دهیم
وصلش گران خری، ندهی جان اگر به نقد کالای نسیه را کسی ارزان نمی دهد
زن ار داری دهی ناگه طلاقش پس آنگه زار نالی در فراقش