یبس

لغت نامه دهخدا

یبس. [ ی ُ ] ( ع مص ) خشک گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). خشک شدن پس از تری. ( از اقرب الموارد ). خشک شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( ترجمان علامه جرجانی ).
یبس. [ ی ُ ] ( ع اِمص ) خشکی. ( زمخشری ). ناروانی ( در شکم ). مقابل لین.
- یبس بودن مزاج؛ خشک بودن و عمل نکردن معده. ( یادداشت مؤلف ).
- یبوست. و رجوع به یبوست شود.
یبس. [ ی َ ] ( ع ص ) خشک سپس ِ تری. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). خشک. یابس. || مرد اندک نیکی. قلیل الخیر. ( از اقرب الموارد ).
یبس. [ ی َ ] ( ع مص ) خشک شدن پس از تری. ( از اقرب الموارد ).
یبس. [ ی َ ب َ ] ( ع ص ) خشک اصلی که گاهی تر نگردیده باشد و گویند جای تر که خشک شود. و منه قوله تعالی: فاضرب لهم طریقاً فی البحر یبساً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || امراءة یبس؛ زن بی خیر که هیچ نیاید ازوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زنی که از وی خیری نیاید. ( از اقرب الموارد ). || شاة یبس؛ گوسفندبی شیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
یبس. [ ی ُب ْ ب َ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ یابس. ( ذیل اقرب الموارد ). رجوع به یابس شود.
یبس. [ ی َ ب ِ ] ( ع ص ) خشک پس از تری. ( از اقرب الموارد ). خشک. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(یُ ) [ ع. ] ۱ - (اِمص. ) خشکی. ۲ - (ص. ) (عا. ) بدخلق، بدمعاشرت.

فرهنگ عمید

۱. خشک شدن، خشکی.
۲. [مجاز] دارای خلق وخوی جدّی و غیر صمیمی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) خشک.
خشک پس از تری خشک

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۴(بار)
(به ضم و فتح اول) خشکیدن. و آن این است که چیزی تر بوده سپس بخشکد.. هیچ تر و خشکی به زمین نمی‏افتد مگر آنکه در کتابی آشکار است رجوع شود به «رَطْب».. یَبَس (بر وزن فرس) مکانی است که در آن آب بوده و خشک شده باشد. یعنی به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب هنگام از مصر خارج کن و راه خشکی در دریا برای آنها بزن.. و هفت سنبله سبز و بقیه خشک.

ویکی واژه

(عا.)
خشکی.
بدخلق، بدمعاشرت.

جمله سازی با یبس

💡 فرازی جوی اینجاگاه شیبست که اینجا گاه جای پر نهیبست

💡 غریبستان دنیا جای تو نیست قبای خاک بر بالای تو نیست

💡 در غریبستان جان تا کی شوی مهمان خاک خاک اندر چشم این مهمان و مهمان دار زن

💡 باغ سلطان جهان را بگشودند صلا همه آسیب بتانست و همه سیبستان

💡 ور خطایم اینکه می کوشیدم به عیب و عار تو نبستم منکر که مدح من ترا عیبست و عار

💡 یار پهلوی رقیبست و من از رشک هلاک غیر ازین فایده ای نیست ز پهلوی رقیب

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
ارین یعنی چه؟
ارین یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز