گوج

گوج

واژه گوج در زبان فارسی دارای معانی مختلفی است که هر یک به زمینه خاصی مرتبط می‌شود.

زور و قدرت: در این مفهوم، گوج به معنای نیروی فیزیکی یا توانایی انجام کارهای دشوار است..

صمغ درخت: در اینجا، گوج به نوعی صمغ یا مایع چسبناک که از درختان به دست می‌آید، اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

گوج. [ گ َ وَ ] ( اِ ) صمغ درخت را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). انگم. ژد. || و به ضم اول و سکون ثانی و جیم به زبان ترکی به معنی زور و قوت باشد. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

[ تر. ] (اِ. ) زور، قدرت.
(گَ وَ ) (اِ. ) صمغ درخت.

فرهنگ فارسی

( اسم ) زور قوت.

ویکی واژه

زور، قدرت.
صمغ درخت.
گوج

جمله سازی با گوج

ای ز دست توگشته خون دل من نکند گوجفا دگر دل تو
به قدرت رای زد بخت بلندش که رای «گوجرات» افتد به بندش
که «گرن» از «گوجرات» آمد برین سوی ز تاب تیغ ترکان تافته روی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خفن
خفن
اعتلا
اعتلا
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
ار
ار