گهگاه

گهگاه به معنای گاه و بیگاه، گاهی اوقات یا بعضی اوقات است. این اصطلاح به وقایع یا حالاتی اشاره دارد که به صورت غیرمستمر و با فاصله‌های زمانی نامشخص اتفاق می‌افتند. در واقع، وقتی می‌گوییم چیزی گهگاه رخ می‌دهد، به این معناست که آن رویداد به صورت مکرر و پیوسته نیست و به جای آن، در زمان‌های مشخص و غیرقابل پیش‌بینی ظاهر می‌شود. به عنوان مثال، ممکن است در یک روز خاص، یک فعالیت خاص را انجام دهیم، اما این کار را در روزهای دیگر تکرار نکنیم. این مفهوم در زندگی روزمره ما وجود دارد و از آن برای توصیف رفتارها و عادات فردی استفاده می‌شود. گهگاه می‌تواند به ما کمک کند تا درک بهتری از نوسانات زندگی و تغییرات در رفتارها و فعالیت‌هایمان داشته باشیم.

لغت نامه دهخدا

گه گاه. [ گ َه ْ ] ( ق مرکب ) مخفف گاهگاه:
مگر که غالیه میمالی اندر او گه گاه
وگرنه از چه چنان تافته است و غالیه بار.فرخی.قرآن که مهین کلام دانند آن را
گه گاه نه بردوام خوانند آن را.( منسوب به خیام ).مرا ز عشق تو آن بس بود بتا که بود
نظاره گاه دو چشمم جمال تو گه گاه.سوزنی.خاک ار ز رخت نور برد گه گاهی
منزل به فلک برآورد چون ماهی.خاقانی.با آنکه از وی غایبم وز می چو حافظ تایبم
در مجلس روحانیان گه گاه جامی میزنم.حافظ.رجوع به گاهگاه شود.

فرهنگ عمید

گاهی، بعضی اوقات.

فرهنگ فارسی

گاه گاه، گاهی، بعضی اوقات
گاه گاه: با آنکه از وی غایبم و ز می چو حافظ تایبم در مجلس روحانیان گه گاه جامی میزنیم. ( حافظ )

جملاتی از کلمه گهگاه

زبیم بخشش تو باشد این که گهگاهی همی گریزد در زینهار خنجر زر
کند گهگاه ایزد کارها راست چنان کزوی نداند هیچ کس خواست
خود کبوتر چیست ای دانای کل ذکر دل گهگاه ارسال رسل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت