گردشی
جمله سازی با گردشی
چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کرد عکس رویت شیشه آیینه را پر باده کرد
ما در حصار این فلک تیز گردشیم وز جان بیخبر که: برون از حصار چیست؟
ای جان و ای جهان جهانبین و آن دگر و ای گردشی نهاده تو در شمس و در قمر
چونشرر روزو شبمکرد رم کمفرضییاست گردشی در عالم رنگ است گردون مرا
روزگاری چشم مجنون داشت مشق گردشی گردباد است این زمان در مکتب صحرای من