گرازان

گرازان

گرازان خانواده‌ای هستند که شامل خوک‌ها می‌شود. علاوه بر گونه‌های فسیلی متعدد، در حال حاضر تا شانزده گونه از این خانواده به رسمیت شناخته شده و در چهار تا هشت جنس یا سرده طبقه‌بندی شده‌اند. این خانواده شامل خوک‌های اهلی، خوک‌های وحشی و گرازهای وحشی است. همچنین بومی دنیای قدیم هستند و از آسیا و جزایر آن به اروپا و آفریقا منتقل شده‌اند.

قدیمی‌ترین فسیل کشف‌شده از این گونه در آسیا و متعلق به دوره الیگوسن است و نسل‌های آن‌ها در دوره میوسن به اروپا رسیده‌اند. تا کنون چندین گونه فسیلی از آن ها شناسایی شده که نشان‌دهنده سازگاری آن‌ها با انواع رژیم‌های غذایی، از گیاه‌خواری تا مردارخواری، می‌باشد.

لغت نامه دهخدا

گرازان. [ گ ُ ] ( نف، ق ) جلوه کنان و خرامان. ( برهان ). در حال گرازیدن. رفتنی به تبختر: چون برفتی چنان به نیرو رفتی [ پیغمبر صلوات اﷲ علیه ] که گفتی پای از سنگ برمیگیرد و چنان رفتی که گفتی از فرازی به نشیب همی آید و چنان گرازان رفتی بکش و کندآوری. ( ترجمه تاریخ طبری بلعمی ).

فرهنگ معین

(گُ )(ص فا. )خرامان،در حال خرامیدن.

فرهنگ عمید

خرامان: گرازان گرازان نه آ گاه از این / که بیژن نهاده ست بر بور زین (فردوسی: ۳/۳۱۱ )

فرهنگ فارسی

( صفت ) در حال گرازیدن جلوه کنان و خرامان: چون برفتی ( پیغمبر ص ) چنان بنیرو رفتی که گفتی پای از سنگ بر میگیرد و چنان رفتی که گفتی از فرازی بنشیب همی آید و چنان گرازان رفتی بکش و کند آوری....

ویکی واژه

خرامان، در حال خرامیدن. برفتند هر دو گرازان ز جای/ نهادند سر سوی پرده سرای «فردوسی»

جملاتی از کلمه گرازان

چو دو سرو بودند در بوستان گرازان به کام و دل دوستان
گرازان چو دیدند بازوی شیر به زنجیر گشتند بر وی دلیر
گرازان بیاورد سالار بار شگفتی بماند اندر او شهریار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم