کوچکترین

کلمه کوچکترین در زبان فارسی از ترکیب صفت «کوچک» به معنای کم‌حجم، کم‌اندازه، یا کم‌اهمیت، و پسوند «ترین» که برای ساختن صفت‌های برتر به کار می‌رود، شکل گرفته است. به همین دلیل، این واژه به معنای کم‌ترین اندازه، کم‌ترین مقدار، کم‌ترین اهمیت یا کم‌ترین شدت در میان مجموعه‌ای از چیزها یا افراد است.

کوچکترین به طور کلی به چیزی گفته می‌شود که از نظر اندازه، مقدار، حجم یا ابعاد، از تمام موارد مشابه خود کوچک‌تر باشد. به عبارت دیگر، وقتی مجموعه‌ای از اشیا، افراد، یا مفاهیم وجود دارد که هر کدام اندازه یا مقدار خاصی دارند، کوچکترین به آن مورد اشاره دارد که دارای کم‌ترین میزان است.

علاوه بر کاربرد فیزیکی و ملموس، این واژه می‌تواند به صورت مجازی و استعاری نیز به کار رود. در این معنا، کوچکترین به کم‌ترین اهمیت، کم‌ترین تأثیر، یا کم‌ترین میزان توجه اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

کوچکترین. [ چ َ / چ ِ ت َ ] ( ص عالی ) خردترین و کهترین. ( ناظم الاطباء ). خردترین. صغیرترین. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوچک شود. || کم وسعت ترین و کم حجم ترین. || اندکترین: کوچکترین اطلاعی به دست نیاوردم. || کم سن ترین. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. خردترین.
۲. اندک ترین.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - خرد ترین صغیر ترین. ۲ - کم وسعت ترین و کم حجم ترین. ۳ - اندکترین: کوچکترین اطلاعی بدست نیاوردم. ۴ - کم سن ترین.

جمله سازی با کوچکترین

آتسون ثابت کرده‌است که اگر اختلاف هر عنصر در ماتریس فاصله‌ها با فاصله واقعی کمتر از نصف طول کوچکترین شاخه در درخت باشد آنگاه این روش درخت درست را می سازد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال مکعب فال مکعب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال جذب فال جذب