کون

کون درخت پده، که در زبان عربی به آن غرب گفته می‌شود، نوعی درخت از خانواده بیدهاست که به طور خاص به خاطر ویژگی‌های منحصر به فردش شناخته می‌شود. این درخت به دلیل عدم تولید بار و میوه، بیشتر به عنوان یک درخت زینتی و تزئینی در باغ‌ها و فضاهای سبز مورد استفاده قرار می‌گیرد. درخت پده به لحاظ ظاهری دارای شاخه‌های باریک و برگ‌های سبز خوش‌فرم است که در فصل بهار و تابستان، زیبایی خاصی به محیط اطراف خود می‌بخشد. این درخت به خوبی با شرایط آب و هوایی مختلف سازگار است و می‌تواند در مناطق مختلفی از جهان رشد کند. از آنجا که این درخت میوه‌ای ندارد، نگهداری و مراقبت از آن نیز به مراتب آسان‌تر از درختان میوه‌دار است. به همین دلیل، باغداران و علاقه‌مندان به فضای سبز، تمایل دارند از آن در طراحی باغ‌ها و پارک‌ها استفاده کنند. همچنین، درخت پده به عنوان یک گزینه مناسب برای ایجاد سایه در فضاهای باز به شمار می‌رود و می‌تواند به بهبود کیفیت هوا و کاهش دما در مناطق شهری کمک کند. در مجموع، درخت پده با ویژگی‌های خاص خود، نه تنها از نظر زیبایی شناسی، بلکه از جنبه‌های زیست‌محیطی نیز اهمیت ویژه‌ای دارد و به عنوان یک جزء جدایی‌ناپذیر از طبیعت در نظر گرفته می‌شود.

فرهنگ معین

[ په. ] (اِ. ) سرین، نشستگاه.، ~ کسی گُهی بودن کنایه از: در کاری مشکوک دست داشتن.، ~ سوزه کنایه از: حسادت شدید.،~ گشاد بودن کنایه از: تن به کار ندادن، تنبل و بی حال بودن.، ~ نشور کنایه از: نجس، بی دین و لامذهب.
(کَ یا کُ ) [ ع. ] (اِمص. ) هستی، وجود.

فرهنگ عمید

۱. بودن.
۲. هستی یافتن، پدید آمدن.
۳. (اسم ) هستی و عالم وجود.
* کون وفساد: (فلسفه ) هستی یافتن و تباه شدن که به طور پیوسته بر جهان هستی عارض می گردد.
* کون ومکان: [مجاز] مجموع آنچه در عالم وجود دارد، جهان هستی.
= گَون

فرهنگ فارسی

بودن، پدید آمدن، ونیزبه معنی هستی وعالم وجودکونین:دوکون، دوجهان، دنیاو آخرت
( اسم ) ۱ - سرین نشستگاه مقعد. توضیح نشیمنگاه و در حقیقت ناحی. سرینی است و مخرج در فرو رفتگی منطق. عضلات سرینی چپ و راست قرار دارد مقعد نشیمنگاه دبر. یا کون خر. ۱ - نشستگاه الاغ. ۲ - بی تمیز احمق ابله: گر بی هنر بمال کند کبر بر حکیم کون خرش شما را گر گاو عنبر است. ( گلستان ) ۲ - ( صفت ) امرد مخنث.
درختی است خار دار و ساق آن بی خار. صاحب مخزن الادویه گفته به فارسی آن را کم گویند و به شیرازی بالش عاشقان خوانند به سبب درشتی خارهای آن و به عربی آنرا قتاده و شجره القدس نامند.

دانشنامه آزاد فارسی

کَون
(به معنی هستی و وجود) در اصطلاح فلسفه کاربردهای گوناگونی دارد: ۱. به معنی وجود و تحقّق. ۲. خروج شیء از عدم به وجود، که در این صورت نشان دهندۀ حالت ایجادی شیء است، برخلاف معنی اول که گویای تحقق فعلی شیء است؛ ۳. در فلسفۀ ارسطو، حدوث صورت در مادّه، که در این معنی مقابل «فساد» قرار می گیرد که زوال صورت از مادّه است. کون در این معنی اشاره به ظهور دفعی امری در عالم مادّه است، مانند تبدیل شدن آب به بخار مطابق نظریۀ ارسطو.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۳۹۰(بار)
کان به معنی بود، هست، واقع شده و غیر آن می‏آید. راغب می‏گوید: کان عبارت است از زمان گذشته. در صحاح گفته: کان را اگر عبارت از زمان گذشته دانستی احتیاج به خبر خواهد داشت زیرا فقط به زمان دلالت کرده و اگر آن را عبارت از حدوث شی‏ء و وقوع آن دانستی از خبر بی‏نیاز است زیرا به زمان و معنی هر دو دلالت کرده است اکنون چند نوع «کان» را بررسی می‏کنیم: 1-. این هر دو «کانَ» معمولی و از افعال ناقصه‏اند و دلالت بر زمان گذشته دارند. 2-.. «وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً - اِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً - اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیّاً کَبیراً» کان در اینگونه آیات دلالت بر ثبوت و لزوم دارد و معنای «هست» می‏دهد نه زمان گذشته. یعنی خدا رقیب است. علیم است، حکیم است و هکذا. راغب گوید کان در بسیاری از اوصاف خدا معنی ازلیّت می‏دهد. ظاهراً غرضش آن است که «کانَ اللَّهُ عَلیماً» یعنی خدا از ازل چنین بوده است ولی به نظر نگارنده زمان در آن ملحوظ نیست. و حق همان است که گفتیم، جوهری در صحاح گوید: کان گاهی زاید آید برای توکید مثل «کادَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» نگارنده گوید این سخن کاملاً حقّ است و «کانَ» فقط برای تثبیت وصف غفران و رحمت برای خدا است. در اقرب آن را دوام و استمرار گفته است. 3-... «کانَ» در اینگونه مواقع نیز دلالت بر ثبوت وصف و قلیل الانفکاک بودن آن دارد. 4-.. معنی کان در هر دو آیه به معنی «هست» است که همان وقوع باشد یعنی: شما بهترین امّت هستید که برای مردم بوجود آمده. چطور سخن گوییم با آنکه کودک در گهواره است. درباره آیه اوّل گفته‏اند: کان برای حال است راغب در آیه دوّم گفته دلالت بر گذشته دارد ولو به طور لحظه. 5-. گفته‏اند کان در آیه به معنی «صار» است یعنی امتناع و خودپسندی کرد و از کافران شد. 6- قاموس و اقرب الموارد تصریح کرده‏اند که کان به معنی استقبال نیز آید. را شاهد آورده‏اند. 7-. گفته‏اند کان در آیه تامّه و به معنی «وقع» است یعنی اگر قرضدار در تنگی باشد مهلت است تا وسعت یافتن او. *** مکان: اسم مکان است به معنی موضع حصول شی‏ء راغب گوید در اثر کثرت استعمال توّهم شده که میم آن از اصل کلمه است. یا باد او را به مکانی دور ساقط کند. مکانت: به معنی موضع و منزلت است مثل. مجمع در ذیل آیه گفته مکانة و مکان هر دو به یک معنی است یعنی اگر می‏خواستیم آنها را در جایشان مسخ می‏کردیم.. مکانت در آیه به معنی تمکّن است: ای قوم به قدر تمکّن خود کارکنید و در کفر پایدار باشید من نیز همانقدر کار خواهم کرد.

ویکی واژه

سرین، نشستگاه. كپل.؛ ~ کسی گُهی بودن کنایه سوزه کنایه از: حسادت شدید.؛~ گشاد بودن کنایه از: به کار ندادن، تنبل و بی حال بودن.؛ ~ شور کنایه از: نجس، بی دین و لامقارسی
هستی، وجود.

جملاتی از کلمه کون

الحق شگرف مرغی کز تو دو کون برشد نه بال باز کرده نه ز آشیان پریده
زین چنین کون دریده مادر و زن ریشخندش نیز درخور بود
هر که بخرد به جان و دل فقر بر جان و دلش دو کون بفروش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم