کارآگاهی

لغت نامه دهخدا

( کارآگاهی ) کارآگاهی. ( حامص مرکب ) اطلاع و معرفت به اجسام. ( ناظم الاطباء ).
- اداره کارآگاهی؛ اداره ای در شهربانی که وظیفه آن کسب اطلاعات مخفی و کشف جرایم است.

فرهنگ عمید

( کارآگاهی ) ۱. کارآگاه بودن.
۲. باخبر بودن از حقیقت کارها: چه نیکو مطاعی ست کارآگهی / کز این نقد عالم مبادا تهی (نظامی۵: ۸۱۷ ).

فرهنگ فارسی

( کار آگاهی ) شغل و عمل کار آگاه

جمله سازی با کارآگاهی

آهنگ گروه پانک بریتانیایی «مارتا» به نام آژانس کارآگاهی گلدمن، گلدمن را به شکل یک کارآگاه خصوصی که در حال تحقیق در مورد پلیس و فساد سیاسی است، به تصویر می‌کشد.
به عنوان اسپویلر: کمیک‌های کارآگاهی شمارهٔ ۶۴۸ (سپتامبر ۱۹۹۲)
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به متل بیتس، کایل ایکس‌وای، زیکس، مارها در هواپیما، موفق باشی چاک، مقصد نهایی ۳، غول آسا، نگهبانان، تسخیر، ۲۰۱۲ و آژانس کارآگاهی جامع دیرک جنتلی اشاره کرد.
نه دارم دست دام از هم گسستن نه کارآگاهی از دام جستن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال انبیا فال انبیا فال ای چینگ فال ای چینگ