چاک به معنای شکاف و دریدگی است که در زمینههای مختلف مانند لباس یا تن به کار میرود. این واژه در فرهنگ نظام به معنای دریدگی در پارچهها و پوششها اشاره دارد. شق و شقاق نیز از دیگر اصطلاحات مرتبط هستند که در ناظر الاطباء به معنای شکاف یا پارگی در لباس و دیگر اجسام مورد استفاده قرار میگیرند. به طور کلی، این واژهها نشاندهنده وجود یک شکاف یا درز در اجسام هستند که میتواند به صورتهای مختلفی مانند پارگی یا دریدگی پدیدار شود. در این زمینه، درز و شکافتگی به وضعیتهایی اشاره دارند که به دلیل فشار یا آسیب، منجر به ایجاد شکاف یا پارگی میشوند. این مفاهیم به ما کمک میکنند تا بهتر درک کنیم که چگونه آسیبها و تغییرات در ساختار اجسام میتوانند تأثیرگذار باشند.

چاک
لغت نامه دهخدا
چو رستم نباشد از او باک نیست
ز رهام و گرگین دلم چاک نیست.فردوسی.فکنده تن شاه ایران بخاک
پر از خون و پهلو بشمشیر چاک.فردوسی.سرسرکشان گشته پر گرد و خاک
همه دیده پر خون همه جامه چاک.فردوسی.چکی خون نبود از بر تیره خاک
یکی سیمتن را سر از تیغ چاک.اسدی ( لغت نامه ).زسوک برادرش دل گشته چاک
سیه جامه در تنش پر خون و خاک.اسدی ( گرشاسبنامه ).دل گم شد از من بی سبب برکن چراغ و دل طلب
چون یافتی بگشای لب کاینک دل صد چاک من.خاقانی.شب خود جامه حداد بر سر دارد و گریبانی چاک از دو طرف دربر. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 451 ).
نوحه گر گوید حدیث سوزناک
لیک کو سوز دل و دامان چاک.مولوی.دوش باد از سر کویش بگلستان بگذشت
ای گل این چاک گریبان تو بی چیزی نیست.حافظ.زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست.حافظ.فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز.حافظ.در این بهار گل چاک آنچنان بالید
که یک گل است که جیب و کنار من دارد.کلیم ( از آنندراج ).غم دشنه ریز گشت و مرا دست نارساست
کو مشفقی که چاک گریبان گشایدم.طالب آملی ( از آنندراج ).بر دامن منعم نرسد دست تطاول
این چاک بجز خرقه درویش نیفتاد.علی خراسانی ( ازآنندراج ).- چاک پیرهن؛ گریبان. یقه پیراهن که سر از آن بیرون آرند. شکاف پیراهن که سر از آن بیرون کنند:
یکی تیغ باریک بر گردنش
پدید آمده چاک پیراهنش.فردوسی.پر از مرد دانا بود دامنش
پر از خوب رخ چاک پیراهنش.فردوسی.با خیالت خلوتی در انجمن خواهیم کرد
سیر نسرین را ز چاک پیرهن خواهیم کرد.دانش ( از آنندراج ).- چاک قبا یا زره یا جامه؛ دامن. دامن قبا. دامن زره. دامن جامه:
فرهنگ معین
(اِ. ) = چک. جک: قبالة باغ و خانه و مانند آن.
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) پاره.
۳. (صفت ) چاک دار.
* چاک چاک: (اسم صوت )
۱. = چاکاچاک: ز بس نعره و چاک چاک تبر / ندانست کس پای گفتی ز سر (فردوسی: ۷/۳۴۳ ).
۲. (صفت ) پُر از چاک و شکاف، پاره پاره، بریده بریده: همه دشت سر بود بی تن به خاک / به سر بر ز گرز گران چاک چاک (فردوسی: ۵/۱۸۷ ).
* چاکِ پیرهن: [قدیمی] گریبان، یقۀ پیرهن: یکی تیغ باریک برگردنش / پدید آمده چاک پیراهنش (فردوسی: ۸/۴۲۷ ).
* چاک ِ جامه: [قدیمی] دامن جامه.
* چاک خوردن: (مصدر لازم )
۱. شکافته شدن، ترک پیدا کردن.
۲. دریده شدن.
* چاک دادن: (مصدر متعدی )
۱. شکاف دادن، دراندن.
۲. پاره کردن.
* چاک روز: [قدیمی، مجاز] سپیدۀ صبح: کنون می گساریم تا چاک روز / چو رخشان شود تاج گیتیفروز (فردوسی: ۶/۵۱۳ ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) صدای زدن شمشیر و تبر زن و خنجر و مانند آن.
شکاف. تراک. دریدگی در لباس. شق.
دانشنامه عمومی
چاک (قوم مایا). چاک ( انگلیسی: Chaac ) در زبان کلاسیک مایا و قوم مایا، عنوان خدای باران را دارد، چاک دارای یک تبر آذرخش بود. در افسانه ها عنوان شده که با تبر آذرخش به ابرها می کوبید تا رعد و به دنبال آن باران تولید کند. همچنین وی را خدای خالق حاصلخیزی و خدای چهار ربع هم می دانند. همانند دیگر خدایان و ایزدان مایا، چاک نیز دوگانه و چندگانه است. ۴ چاک مستقر در مسیرهای ( جهت ها ) اصلی هستند و رنگ های جهت دار بر آنها پوشانده شده. در سده ۱۶ و در یوکوتان، چاک اصلی شرق به نام سرخ مرد چاک شناخته می شد و سوای این رنگ، تنها سه رنگ دیگر برای خدایان بازمانده ( چاک های دیگر ) وجود داشت.
چاک (مجموعه تلویزیونی). چاک ( به انگلیسی: Chuck ) یک مجموعهٔ تلویزیونی آمریکایی در سبک کمدی - اکشن اثر جاش شوارتز و کریس فداک است از ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۷ تا ۲۷ ژانویه ۲۰۱۲ بر روی شبکه ان بی سی پخش میشد.
داستان سریال در مورد یک تعمیرکار معمولی کامپیوتر به نام چاک بارتوفسکی ( زکری لی وای ) است که ایمیلی رمزگذاری شده از هم اتاقی سابق خود در دوران دانشگاه، برایس لارکین ( مت بامر ) که اکنون کارمند سازمان سیا است دریافت می کند. این ایمیل که دارای بسیاری از اطلاعات محرمانهٔ دولت آمریکا است به گونه ای طراحی شده که در ذهن چاک ثبت می شود و بعد به طور خودکار از بین می رود و نسخهٔ دیگری هم از آن موجود نمی باشد. به همین دلیل دولت مجبور به استفاده از چاک در بسیاری از عملیات های ویژه و محرمانهٔ خود می شود و او در این مسیر با یک مأمور فدرال آمریکا به نام جان کیسی در نقش ( آدام بالدوین ) و یک مأمور سازمان سیا به نام سارا واکر ( ایوان استراهوفسکی ) همکاری می کند.
دانشنامه آزاد فارسی
ویکی واژه
پاره.
سفیدة صبح.
دریچه.؛ به ~ زدن گریختن، فرار کردن.
چک. جک: قبالة باغ و خانه و مانند آن.
جمله سازی با چاک
خنجر الماس چو بنداختند چاک به تن چون گلش انداختند
بیدل نشود رامکسی طایر وصلش تا از دل صد چاک نباشد قفس اینجا
خاکش به چشم اگر به دو عالم نظر کند آن را که چاک سینه خیابان آینه است